در بخشی از کتاب قصه های نهج البلاغه 6 می خوانیم:
خانواده ي مادري سعيد اهل خنجين بودند. آن خانه قديمي و خشتي هم براي دايي بزرگش بود. صداي زوزه ي گرگ ها از دور شنيده مي شد. به گمانم بيست سانتي برف باريده بود و اگر تا صبح مي باريد حتما ده سانت ديگر به آن اضافه مي شد…
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.