به‌روزرسانی: شهریور 98

پیش‌فرض نشر، آموزش دیدن ویراستارهای محترم در همکاری با انتشارات کتاب جمکران است و ما در این شیوه‌نامه در مقام آموزش ویراستاران محترم نخواهیم بود. شیوه‌نامه پیشِ روی شما،‌ خلاصه‌ای از کتاب «آموزش ویرایش و درست‌نویسی» نوشته آقای حسن ذوالفقاری است که با مواردی که نیاز به توضیح بیشتر داشته و یا مواردی که با توجه به تصمیم ناشر نیاز به تبصره داشته، تکمیل شده است.

علائم نشانه‌گذاری

با توجه به یکسان بودن قانون‌های مربوط به نشانه‌گذاری درزبان فارسی، در این شیوه‌نامه همه موارد آورده نشدند و برای استفاده

جدانویسی و پیوسته‌نویسی

اصل بر جدانویسی کلمات است. هر کلمه که یک واحد مستقل معنایی را تشکیل می‌دهد یا پیوسته نوشتن آن باعث اشتباه یا دشواری در خواندن و نوشتن و طولانی و پردندانه شدن کلمه می‌شود، جدا نوشته می‌شود. نوشتن کلماتی که از ترکیب دو یا چند جزء تشکیل شده‌اند بر اساس نوع اجزای آن، به چهار صورت جزئی و دو صورت کلی تقسم می‌شود.

  • نشانه‌های نگارشی تکی مانند نقطه «.» یا ویرگول «،» بدون فاصله با آخرین کلمهٔ پیش از خود و با یک فاصله از کلمهٔ بعد از خود نوشته می‌شوند؛ اما در نشانه‌های دوتایی، مطالب داخل پرانتز و گیومه از دو طرف بی‌فاصله و از بیرون پرانتز و گیومه یک فاصله رعایت می‌شود.

الف) چسبیده و بدون فاصله؛ در این دسته‌بندی کلمات بدون نیم‌فاصله و به‌صورت یکپارچه نوشته می‌شوند.

  1. چنانچه واژگان مختوم به حروف پیوسته (متصل) بخواهند به واژه بعد از خود بچسبند؛ مانند پژوهش+گر= پژوهشگر.
  2. فعل پیشوندی مرکّب، فعلی است ترکیب‌یافته از «اسم + پیشوند + قسمت اصلی» مانند سربرمی‌آورد.
  3. نام‌های کوچک مرکّب از دو جزء که جزء اول آنها مختوم به حروف ناپیوسته است، مانند محمدرضا، شهربانو.
  4. نام‌های کوچک مرکّب از دو جزء که جزء اول آنها مختوم به حروف پیوسته است، مانند غلامعلی، امامعلی، حضرتعلی، علیمحمد، علیمدد، پریوش، مهوش، پریناز.
  5. ترکیبات با «عبد» مانند عبدالله، عبدالحسین.
  6. اسم و صفت مرکب که جزء اول آنها مختوم به حروف ناپیوسته است، مانند مدادتراش (اسم مرکب)، سفیدرود (صفت مرکب)، اسیرگیرنده (صفت فاعلی مرکب)، بادآورده (صفت مفعولی مرکب)، تندتند (مرکب متشکل از دو جزء مکرر)، چیزمیز (مرکب اتّباعی)، کاغذدیواری (مرکب اضافی با فرایند کاهش)، کاغذباطله (مرکب وصفی با فرایند کاهش)، چهارپا (مرکبی که جزء اول آن عدد است).
  7. ترکیبات مزجی اعداد در رده دهگان و صدگان، مانند هفده و سیصد و نیز اعداد شمارشی، مانند پنجاهم و همچنین دو واژه یکشنبه و پنجشنبه.
  8. کلمات مرکبی که جزء دوم آن با «آ» یا «ا» آغاز شود و «آ» در تلفظ ظاهر نشود؛ مانند بسامد، دستاورد، همایش؛ برخلاف مواردی که «آ» در تلفظ می‌تواند تلفظ شود؛ مانند دانش‌آموز، خودآموز.
  9. کلمات مرکّبی که در آن‌ها یکی از قوانین کاهش و افزایش، قلب، ادغام، ابدال یا تخفیف رخ داده باشد؛ مانند چلچراغ، سرکنگبین، سکنجبین، شاهسپَرَم، کتخدا، کهربا، نستعلیق، ولنگاری، هشیار، کُهپایه.
  10. ضمیرهای مبهم با ترکیب «هر» مانند هرکس، هرکسی، هرکه، هرچیز، هرچیزی، هرکدام، هریک، هریکی، هرجا، هرجایی، هروقت و … .
  11. ضمیرهای مبهم با ترکیب «هیچ» مانند هیچ‌کس، هیچ‌کسی، هیچ‌چیز، هیچ‌چیزی، هیچ‌کدام، هیچ‌جا، هیچ‌جایی، هیچ‌یک و … .
  12. چنانچه واژگان مختوم به حروف ناپیوسته (منفصل) بخواهند بدون فاصله از واژه بعد از خود بیایند؛ مانند دارو+خانه= داروخانه.
  13. مهم‌ترین پیشوندهای سازنده فعل‌های پیشوندی عبارت‌اند از: باز (بازگشتن)، بر (برآوردن)، در (دریافتن)، فرا (فراگرفتن)، فرو (فرونشاندن)، وا (واگذاشتن)، ور (وررفتن).
  14. تبصره: قاعده مذکور تنها در جایی کاربرد دارد که عبارت متن، فارسی باشد، ولی روش نگارش در عبارت‌های عربی با رعایت مسائل نگارشی همان زبان صورت می‌پذیرد.
  15. تبصره: این قانون در نام کتاب‌ها و نیز اصطلاحات به کار نمی‌رود؛ مانند بحار الانوار، واجب الوجود.

ب) نیم‌فاصله (فاصله مجازی) و بافاصله: با این تفاوت که در مواردی که نیاز به فاصله دارند یک فاصله کامل استفاده می‌شود:

  1. چنانچه واژگان مختوم به حروف پیوسته بخواهند بدون چسبیدن به واژه بعد از خود، با کمترین فاصله ممکن جدا نوشته شوند؛ مانند جنت+آباد= جنت‌آباد.
  2. «می» و «همی» مانند می‌خواستم، می‌گفته است، داشتم می‌دویدم، همی‌روم، دارم انتظار همی‌کشم.
  3. همه فعل‌های ساده که بیش از یک واژه دارند؛ مانند گفته است، می‌گفته است، نشسته بود، کرده بوده است، کرده باشم، داشتم می‌دویدم، خواهیم بود.
  4. ضمایر فاعلی «ام، ای، ایم، اید، اند» در ماضی نقلی، مانند گفته‌ام، رفته‌ای، نشسته‌ایم، خورده‌اید، آمده‌اند.
  5. ترکیبات با «الله» در واژه‌های مختوم به حروف ناپیوسته، مانند عزیزالله، یدالله؛ و در واژه‌های مختوم به حروف پیوسته، مانند آیت‌الله، لطف‌الله.
  6. در ترکیبات اضافی در زبان عربی که امروزه نام کوچک قرار می‌گیرند، در واژه‌های مختوم به حروف ناپیوسته مانند عزالدین؛ و در واژه‌های مختوم به حروف پیوسته، مانند جمال‌الدین، ناظم‌الاسلام.
  7. «بن» در رابطه «پسر ـ پدری»: «بن» در این‌گونه ترکیب‌ها،؛ مانند جعفر بن محمد، علی بن ابراهیم.
  8. ابن در رابطه بدلی (غیر پدر ـ پسری): «ابن» در این‌گونه ترکیب‌ها، مانند محیی‌الدین ابن‌عربی.
  9. نام خانوادگی‌های مرکّب، چنانچه جزء اول آن بدون کسره اضافه خوانده شوند، مانند قاضی‌زاده، حسن‌پور، دولت‌آبادی؛ ولی در صورتی که با اضافه خوانده شوند، مانند محمدیِ اصفهانی، مطلقِ اصل، حسن‌زادة آملی.
  10. لقب‌های مختوم به حروف ناپیوسته، مانند میرزاحسین؛ و لقب‌های مختوم به حروف پیوسته، مانند شیخ‌احمد.
  11. لقب‌های پیشین (ابتدایی)
  12. لقب‌های پسین (انتهایی)
  13. لقب‌های مختوم به حروف ناپیوسته، مانند احمدپاشا؛ و لقب‌های مختوم به حروف پیوسته،؛ مانند محمدعلی‌شاه.
  14. چنانچه جزء اول آنها مختوم به حروف پیوسته باشد، مانند ایران‌زمین (اسم مرکب)، غول‌پیکر (صفت مرکب)، استقبال‌کننده (صفت فاعلی مرکب)، بخت‌برگشته (صفت مفعولی مرکب)، تک‌تک (مرکب متشکل از دو جزء مکرر)، سنگین‌رنگین (مرکب اتّباعی)، آب‌لیمو[1] (مرکب اضافی با فرایند کاهش)، شش‌گانه (مرکبی که جزء اول آن عدد است).
  15. ترکیب‌های عربیِ رایج در زبان فارسی که جزء اول آنها مختوم به حروف ناپیوسته است،؛ مانند ماشاءالله، کثیرالانتشار، کثیرالشّک؛ و چنانچه جزء اول آنها مختوم به حروف پیوسته باشد، مانند مع‌ذلک، حق‌تعالی، خارق‌العاده، ان‌شاءالله، علی‌ایّ‌حال.
  16. صفت‌ها و ضمیرهای اشاره «این‌طور، آن‌طور، این‌گونه، آن‌گونه، این‌سان، آن‌سان، این‌قدر، آن‌قدر، این‌چنین، آن‌چنان».
  17. صفت اشاره و موصوف؛ مانند این کتاب.
  18. واژه‌هایی که بر شخص یا مقدار مبهمی دلالت می‌کند؛ مانند هرکس، هیچ‌چیز.
  19. قیدهای مرکب که جزء اول آنها مختوم به حروف ناپیوسته است، مانند باعجله و چنانچه جزء اول آنها مختوم به حروف پیوسته باشد، مانند بی‌هدف.
  20. بافاصله: چنانچه واژگان مختوم به حروف پیوسته یا ناپیوسته بخواهند از واژه بعد از خود، به اندازه یک کاراکتر فاصله داشته باشند؛ مانند سعدی شیرازی.
  21. فعل مرکّب، فعلی است ترکیب‌یافته از اسم+ قسمت اصلی مانند نشان می‌دهد، حس می‌کند.
  22. گروه فعلی، ترکیبی است از حرف اضافه+اسم+قسمت اصلی مانند به‌شمار خواهد رفت.

ج) پیوسته و جدانویسی در «وند»ها: وند، لفظی است که در آغاز، میانه یا پایان واژه قرار می‌گیرد و مفهومی جدید بدان می‌بخشد؛ ازاین‌رو، وند را «جزء معناساز» می‌گویند. وندها براساس مکان قرارگیری در ساختار کلمه به سه دسته تقسیم می‌شوند: پیشوند، میانوند و پسوند.

  1. پیشوند
    • پیشوندهایی که جزء آخر آنها مختوم به حروف ناپیوسته است، مانند:
      • اَبَر: ابرجنایتکار، ابررایانه.
      • با: باادب، باتوجه.
      • باز: بازخرید، بازدم.
      • بر: برآورد، برچسب.
      • بِلا: بلاتکلیف، بلادرنگ.
      • در: درآمد، درخواست، درهم.
      • لا: لاقید.
      • نا: نابود، نادان.
      • وا: واخواست، وارسی.
    • پیشوند «بی» مانند بی‌ادب، بی‌تربیت.
    • پیشوند «هم» همیشه (به‌ویژه در واژه‌هایی که با «الف» و «میم» آغاز می‌شود، مثل «هم‌اندازه» و «هم‌میهن») با نیم‌فاصله نوشته می‌شود، جز در سه مورد:
      • واژه بسیط‌گونه باشد، مثل همشهری، همشیره، همدیگر.
      • جزء دوم، تک‌هجایی باشد، مثل همدرس، همسنگ، همکار.
      • نکته: در صورت دشوارخوانی، ترجیح با جداسازی است، مثل هم‌تیم، هم‌صوت، هم‌صنف.
      • جزء دوم با مصوت «آ» آغاز شود، مثل هماورد، هماهنگ، همایش.
      • نکته: در صورتی که مصوت «آ» تلفظ شود، «هم» به واژه بعد متصل نمی‌شود، مثل هم‌آرزو، هم‌آرمان.
  1. پسوند
    • پسوندها در کلمات مختوم به حروف منفصل، بدون فاصله و در کلمات مختوم به حروف متصل، چسبیده نوشته می‌شوند؛ جز در موارد ذیل:
      • هنگامی حرف پایانی واژه، «های ملفوظ» باشد؛ مانند توجیه‌گر.
      • هنگامی که حرف آغازین پسوند با حرف پایانی واژه یکی باشد؛ مانند نظام‌مند.
      • هنگامی که حرف پایانی واژه، «های غیرملفوظ» باشد؛ مانند گله‌مند.
      • هنگامی که پسوند بعد از واژه‌های مرکب بیاید؛ مانند لفت‌ولیس‌چی.
    • هنگامی که دو پسوند «گری» و «وند» بعد از «ی» بیایند؛ مانند منشی‌گری، محمدی‌وند.
    • پسوند «وار» اگر از اسم قید بسازد، با نیم‌فاصله می‌آید، مانند دیوانه‌وار، فرشته‌وار، طوطی‌وار، فهرست‌وار، پری‌وار و چنانچه از اسم، صفت فاعلی بسازد و یا اینکه حالت بسیط‌گونه یافته باشد، پیوسته نوشته می‌شود، مانند بزرگوار، سوگوار، هموار، راهوار، خانوار.
    • پسوند «تر» و «ترین» تنها در بهتر، بیشتر، کمتر، مهتر و کهتر پیوسته نوشته می‌شوند و در مابقی موارد با نیم‌فاصله می‌آیند، مانند زرنگ‌تر، آرام‌تر، گرم‌ترین.
    • پسوندهای «آسا»، «آگین»، «بار»، «باشی»، «ساز»، «سرا»، «کوش»، «گیر» و «فام» از این قاعده استثنا شده‌اند؛ مانند برق‌آسا، شرم‌آگین، اسف‌بار، حکیم‌باشی، پاک‌ساز، بستان‌سرا، سخت‌کوش، سخت‌گیر، سرخ‌فام.
    • تبصره: دو واژه آتشبار و رگبار پیوسته نوشته می‌شوند.
    • پسوند «کار» گاه با نیم‌فاصله می‌آید، مانند ندانم‌کار، سنگین‌کار.
    • آسا: پلنگ‌آسا، مه‌آسا، مهرآسا.
    • آگین: شرم‌آگین، آزرم‌آگین، گهرآگین.
    • آر: پرستار، دوستار، خواستار، گرفتار.
    • اک: خوراک، پوشاک.
    • ان: بهاران، بامدادان، برگ‌ریزان.
    • ان: فروزان، گریان، خندان.
    • انه: خردمندانه، عاقلانه، دوستانه، عالمانه.
    • بار: رودبار، هندوبار، جویبار، اشک‌بار، شیطنت‌بار.
    • باره: شکمباره
    • باشی: حکیم‌باشی، عکاس‌باشی، حلاج‌باشی، آشپزباشی
    • بان: باغبان، دشتبان، مهربان، دیده‌بان.
    • بَد: سپهبَد، موبَد، هیربَد.
    • چه: آلوچه، بازارچه، دریاچه، باغچه
    • چی: درشکه‌چی، قهوه‌چی
    • دار: پرده‌دار، راهدار، سرایدار.
    • دان: جامه‌دان، نمکدان، قلمدان، آبدان.
    • دیس: تندیس، طاقدیس.
    • زار: مرغزار، لاله‌زار، گلزار، کارزار.
    • سار: کوهسار، چشمه‌سار.
    • سان: مردسان، دیوسان، پیلسان.
    • ستان: گلستان، نخلستان، بوستان، نیستان.
    • سر: رودسر
    • سرا: بستان‌سرا، کاروان‌سرا.
    • سیر: گرمسیر، سردسیر.
    • فام: زردفام، سرخ‌فام
    • کار: جفاکار، ستمکار، خطاکار، بزهکار، ندانم‌کار، سنگین‌کار.
    • کده: دهکده، بتکده، آتشکده، ماتمکده.
    • کوش: سخت‌کوش.
    • گار: آموزگار، پروردگار، رستگار.
    • گان: گروگان، بازرگان، دهگان، خدایگان، مهرگان.
    • گانه: دوگانه، هفت‌گانه.
    • گاه (پسوند زمان): شامگاه، صبحگاه، گرمگاه.
    • گاه (پسوند مکان): کمینگاه، رزمگاه، بزمگاه، جایگاه، پایگاه.
    • گاهان: شامگاهان، صبحگاهان، بامگاهان.
    • گر: دادگر، بیدادگر، ستمگر.
    • گون: قیرگون، گندمگون، لاله‌گون.
    • گین: سهمگین، آزرمگین، شرمگین، غمگین.
    • لاخ: سنگلاخ، رودلاخ، دولاخ.
    • لو: افشارلو، حسنلو، خدابنده‌لو.
    • مند: دردمند، هوشمند، خردمند، دولتمند.
    • ناک: دردناک، بویناک، سوزناک، غمناک.
    • وار: بنده‌وار، خواجه‌وار.
    • وان / ون: پهلوان، سترون.
    • وان: ساروان، کاروان.
    • وَر: تاجور، کینه‌ور، هنرور.
    • ور: رنجور، گنجور، مزدور.
    • وش / فش: ماهوش، حوروَش، پریفش.
    • وند: خداوند، جلیلوند.
    • یار: هوشیار، خردیار، بختیار، دادیار، دولتیار.
    • ین: زرین، سیمین، رنگین، رویین، آهنین.
  1. ضمایر ملکی و افعال اسنادی:
    • ضمایر ملکی و مفعولی متصل (م، ت، ش، مان، تان، شان) هر گاه پس از کلمه‌ای قرار گیرند که به حرف صامت ختم شود، به آن می‌چسبد:
  • کتابم، کتابت، کتابش، کتابمان، کتابشان، کتابتان
  • دلمان، قلمش، دلشان، دوستمان، کتش، تلفنتان

این ضمایر اگر پس از کلماتی درآیند که به «ه» بیان حرکت (جامه)، مصوت o (رادیو)، مصوت i (بارانی) و مصوت ey (پِی) ختم شوند، به صورت (ام، ات، اش، مان، تان، شان) به‌کار می‌روند:

  • جامه‌ام، جامه‌ات، جامه‌اش، جامه‌مان، جامه‌تان، جامه‌شان
  • رادیوام، رادیوات، رادیواش، رادیومان، رادیوتان، رادیوشان
  • بارانی‌ام، بارانی‌ات، بارانی‌اش، بارانی‌مان، بارانی‌تان، بارانی‌شان
  • پیام، پیامت، پیامش، پیمان، پیامتان، پیامشان

چنانکه این ضمایر پس از کلماتی درآیند که به مصوت بلند a (صدا) و u (عمو) ختم شوند، از میانجی «ی» استفاده می‌کنیم:

  • صدایم، صدایت، صدایش، صدایمان، صدایتان، صدایشان
  • عمویم، عمویت، عمویش، عمویمان، عمویتان، عمویشان
    • فعل‌های اسنادی (ام، ای، است، ایم، اید، اند) هرگاه با کلمه‌های مختوم به مصوت o (تو)، e (خسته)، ey (پِی) و i (کاری) بیاید، به طور کامل با کلمات صرف می‌شود:
  • توام، توای، تواست، توایم، تواید، تواند.
  • خسته‌ام، خسته‌ای، خسته است، خسته‌ایم، خسته‌اید، خسته‌اند.
  • تیزپی‌ام، تیزپی‌ای، تیزپی است، تیزپی‌ایم، تیزپی‌اید، تیزپی‌اند.
  • کاری‌ام، کاری‌ای، کاری است، کاری‌ایم، کاری‌اید، کاری‌اند.

هر گاه این افعال با کلمه‌های مختوم به صامت متصل (خوشحال)، منفصل (شاد) و مصوت مرکب ow (رهرو) بیاید، «آ/a» حذف می‌شود و بقیه به کلمه می‌چسبد:

  • خوشحالم، خوشحالی، خوشحال است، خوشحالیم، خوشحالید، خوشحال‌اند.

«اند» هنگام اتصال به صامت منفصل (خوشحال‌اند)، جدا نوشته می‌شود؛ زیرا همزه در تلفظ ظاهر می‌شود.

  • شادم، شادی، شاد است، شادیم، شادید، شادند.
  • رهروم، رهروی، رهرو است، رهرویم، رهروید، رهروند.

اگر این افعال پس از کلمه‌ای بیایند که به مصوت‌های آ/a (توانا) یا او/ u (دانشجو) ختم شوند، a به «y/ی» بدل می‌شود:

  • توانایم، توانایی، تواناست، تواناییم، توانایید، توانایند.
  • دانشجویم، دانشجویی، دانشجوست، دانشجوییم، دانشجویید، دانشجویند.

د) پیوسته و جدانویسی در «حروف»

  1. حروف ندا: مانند ای خدا، یا الله.
  2. حروف اضافه ساده: مانند «با نزاکت خاصی سخن می‌گوید».
  3. حروف اضافه مرکب: حروف اضافه مرکب از یک حرف اضافه قبل یا بعد از کلمه‌ای دیگر (اسم، فعل یا حرف) تشکیل؛ مانند «براساس سخن ملاصدرا درباره وحدت وجود، …».
ازبرای ازبهر ازجمله ازدیدگاه ازلحاظ ازنظر باکمک
باوجود براساس برحسب برخلاف برروی برطبق به‌جای
به‌جهت به‌خاطر به‌دنبال به‌رغم به‌زعم به‌سبب به‌سوی
به‌صورت به‌طرف به‌طور به‌عنوان به‌کمک به‌لحاظ به‌مجرد
به‌منظور به‌واسطه به‌وسیله به‌یاری دراثر درباب درباره
دربرابر درخصوص درزمینه درعوض درقبال درمقابل درمورد
درموضوع درمیان درنتیجه بنابر بنابه غیراز نسبت‌به

 

شیوهٔ نگارش همزه

همزهٔ آغازی: همواره با «الف» نوشته می‌شود: اعلام، ایثار، ایدئالیسم

کلمات ئیدروژن و ئیدروکربن را به شکل هیدروژن و هیدروکربن می‌نویسیم.

«باسمه تعالی» («ب» حرف جر + اسم) به همین شکل نوشته می‌شود: اقرأ باسم ربک الذی خلق، فسبح باسم ربک العظیم و …

همزهٔ میانی: همزهٔ میانی ما قبل مفتوح روی کرسی «ا» نوشته می‌شود: رأس، مأخذ، تأثر، مأمور، تألیف، رأفت، یأس، تأسی، مأوا.

  • اگر پس از این همزه، مصوت «ای» و «او» و «ـِ» بیاید، همزه روی کرسی «ی» نوشته می‌شود: رئیس، رئوف، مطمئن، شئون، رئوس.
  • همزهٔ میانی ما قبل مضموم روی کرسی «و» نوشته می‌شود: مؤمن، رؤیا، مؤدب، فؤاد، رؤسا، مؤاخذه، رؤیت، سؤال، مؤثر، مؤذن
  • اگر حرف پیش از همزه، مفتوح یا ساکن و پس از آن حرف «آ» باشد، به صورت «آ» نوشته می‌شود: مآخذ، مرآت، لآلی، قرآن
  • همزهٔ میانی ماقبل مکسور روی کرسی «ی» نوشته می‌شود: تبرئه، سیئه، تخطئه، توطئه.
  • اگر پیش از همزهٔ میانی مفتوح (مطمئن) یا ساکن (جرئت، مسئله، مسئول، هیئت) باشد، روی کرسی «ی» نوشته می‌شود.
  • کلمات متأهل، متأسف، متأخر، متألم و … بر وزن متفعل عربی (به فتح «ت»)، در فارسی به کسر «ت» تلفظ می‌شود که طبق تلفظ عربی آن، روی کرسی «الف» نوشته می‌شود.
  • همزهٔ میانی تمام کلمات بیگانه روی کرسی «ی» نوشته می‌شود: زئوس، پنگوئن، ژئوفیزیک، کاکائو، لائوس، ژوئن، سوئد، سوئز، رافائل، کافئین بمبئی، تیروئید، تئاتر، رئالیست، دوئل، بابانوئل، ایدئالیسم.
  • همزهٔ میانی در تلفظ معیار، برای سهولت بیشتر موارد روی کرسی «ی» نوشته می‌شود: دایره، شایق، فواید، دلایل، ملایک، علایق، نایب.
  • در برخی موارد همزه‌های میانی هنوز به شکل اصلی خود تلفظ و نوشته می‌شوند: قرائت، قائم، صائب، رئیس، جزئی.
  • چون در فارسی همزهٔ میانی وجود ندارد، نوشتن کلمات فارسی «پایین، پاییز، آیین» به صورت «پائین، پائیز، آئین» نادرست است.

همزهٔ پایانی: همزهٔ پایانی برخی کلمات عربی، در فارسی معیار چون تلفظ نمی‌شود، حذف می‌شود: اعضا، املا، انشا، امضا، انتها، رجا، شعرا، فضلا، بیضا، ماجرا، ابتدا، انتها، انقضا، استثنا.

  • این‌گونه کلمات هر گاه مضاف و موصوف واقع شوند، کسرهٔ اضافهٔ آن‌ها به «ی» بدل می‌شود: ابتدای کار، انشای روان، امضای رئیس، اقتضای حال، شعرای نامی، اعضای بدن، فضلای ایرانی، انتهای راهرو. در صورت افزوده شدن «ی» نسبت، همزه به «ی» بدل می‌شود: ابتدایی، شعرایی، ماجرایی، استثنایی، املایی، انشایی.
  • همزهٔ پایانی ماقبل مضموم، روی کرسی «و» نوشته می‌شود: لؤلؤ، تلألؤ.
  • همزهٔ پایانی ماقبل ساکن یا یکی از مصوت‌های بلند «آ»، «او»، «ای»، بدون کرسی نوشته می‌شود: جزء، شیء، بطیء، سوء.
  • هنگام اضافه شدن «ی» به موارد بالا می‌نویسیم: شیئی، جزئی، سوئی.
  • همزهٔ پایانی ماقبل مفتوح روی کرسی «أ» نوشته می‌شود: ملجأ، مبدأ، خلأ، منشأ، ملأ.

«ه» ملفوظ و غیر ملفوظ:

  • «ه» ملفوظ /h/ به تلفظ در می‌آید: کوه، فربه، گره، چاه.
  • «هٔ» در پایان برخی کلمات عربی، در فارسی در صورت تلفظ شدن به «ت» بدل می‌شود: رحمت، زکات، صلات، حشمت، نصرت، نعمت، حجت، قضات.
  • اگر تلفظ نشود، بدون نقطه «ه» نوشته می‌شود: مصاحبه، مراجعه، خلق الساعه، دفعه، علیه الرحمه، مال الاجاره، خیمه، معاینه.
  • گاه هر دو شکل کلمه با دو معنی در فارسی رواج دارد: مصاحبت (هم‌نشینی)، مصاحبه (گفت و گو)، مساعدت (کمک)، مساعده (وام)، مراقبت (نگه داری)، مراقبه (تهذیب نفس).
  • گاه نیز به شکل «ة» نقطه دار باقی می‌ماند: عاقبة الامر، دایرة المعارف، صلوة، لیلة القدر، خاتمة الامر.
  • «ه» ملفوظ به جزء دوم خود می‌پیوندد: مهوش، دهگان، بهتاب، مهتاب.
  • هر گاه پس از «ه» ملفوظ حرفی قرار گیرد، پیوسته با آن نوشته می‌شود: چاهٔ= چاهی، توجهٔ= توجّهی (توجهم، توجهش، توجهمان، توجهت …) مشابهی، گرهی، گروهی.
  • در این‌گونه کلمات هنگام اضافه از «ی» میانجی یا علامت «ء» به جای نقش نمای اضافه استفاده نمی‌کنیم؛ پس شکل‌های «توجهٔ او» نادرست و «توجه او» درست است. نمونه‌های دیگر: مشابه جنس ایرانی، گره کور، ماه تابان، چاه پر آب.
  • «ه»/e/ غیر ملفوظ (بیان حرکت) به تلفظ در نمی‌آید؛ مثل نامه، نقطه، خانه.
  • کلمات مختوم به «ه» بیان حرکت، در صورت اضافه شدن به «ان» جمع یا «ی» مصدری با واج میانجی «گ» تلفظ و نوشته می‌شوند: تشنگی (تشنه تشن+ گ+ ی)، دیدگان (دیده  دید+ گ+ ان)، طلبگی، نخبگان، طلایگان، شنوندگان، شرکت‌کنندگان.
  • هنگام افزودن «ی» نکره یا وحدت به کلمات مختوم به «ه» بیان حرکت، «ی» به شکل «ای» نوشته می‌شود: دسته‌ای، روزنامه‌ای، خانه‌ای، آزاده‌ای، نامه‌ای.
  • هنگام مضاف و موصوف واقع شدن این کلمات، به جای کسرهٔ اضافه، از «ی» کوتاه شدهٔ آن به شکل «ء» استفاده می‌کنیم: خانهٔ علی، برنامهٔ دراز مدت، روزنامهٔ عصر.

حرکت‌گذاری

حرکت‌گذاری واژگانی: مقصود از حرکت گذاری واژگانی گذاشتن نشانه‌های فتحه، ضمه، کسره و سکون است که در خط فارسی و در همهٔ موارد لازم نیست. زمانی حرکت‌گذاری می‌کنیم که احتمال بدخوانی یا ابهام داده شود؛ برای مثال جفت واژه‌های برد/بُرد، اخبار/اَخبار، بَبر/بِبَر، کره/کُره را برای آنکه معنی آن‌ها در همان خوانش اول و بدون نیاز به مراجعه به بافت جمله دریافت شود، حتماً حرکت‌گذاری می‌کنیم؛ در عوض حرکت‌گذاری نالازم و اضافی باعث کندی خواندن یا اشتباه می‌شود؛ برای مثال سؤال بدون ضمه هم به راحتی خوانده می‌شود.

حرکت‌گذاری نحوی: در حرکت گذاری نحوی، ما با توجه به نقش نحوی کلمه، آن را با سکون یا کسرهٔ اضافه می‌خوانیم؛ برای مثال در جملهٔ «استاد دکتر احمدی مرد متواضعی است» هم می‌توان «استاد دکتر احمدی» خواند هم «استاد دکتر احمدی» که بنابر مقصود، حرکت لازم را قرار می‌دهیم.

در موارد دیگر هم گذاشتن نقش نمای اضافه پس از موصوف و مضاف باعث سهولت در خواندن می‌شود:

دوست ما، باد بهاری، پای شکسته، بزرگ قوم، گدای بغداد، بوی گل، رادیوی ایران، رهرو راه

کلمات مختوم به ow (جلو، دو) به دو شکل زیر صحیح است؛ که کاربرد همراه با «ی» رایج‌تر است:

جلوِ/ جلوی خانه، پیاده روِ/ پیاده روی خیابان، پالتوِ/ پالتوی من، دوِ/ دوی ماراتن

تشدید: تشدید پدیده‌ای آوایی و بیشتر تابع تلفظ و متأثر از خط عربی است. جز کلمه‌های عربی، کلمه‌های فارسی نیز مشدد می‌شوند. این کلمه‌ها در زبان فارسی بیشتر دو هجایی‌اند؛ مثل پلّه، زریّن، گلّه، یکّه، ارّه، فرّخ، بچّه، خرّم، درّه، لکّه، غرَش، برّه و براّن. با دقت در این کلمه‌ها در می‌یابیم اغلب حروف «ر، ل و ک» مشدد می‌شوند و تشدید در وسط است.

  1. برخی کلمات هنگام گرفتن پسوندها و ضمایر مانند زرّین، پرّم یا پذیرفتن نقش نمای اضافه مانند حقّ مردم، سمّ مهلک یا با «واو» ربط مثل فرّ و شکوه، فرّ و آیین، کمّ و کیف مشدّد می‌شوند. گاه به اشتباه در غیر این سه حالت نیز ممکن است این کلمات را مشددّ به کار برند. برخی کلمات غیر مشدّد مثل پشه و شکر ممکن است در شعر با تشدید خوانده شود: شیرین دهنی و شهد در شکّر اوست (ابوسعید ابوالخیر)
  2. گذاشتن تشدید روی کلمات در متون پرکاربرد، مثل روزنامه‌ها رایج نیست. فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز کاربرد آن را فقط در موارد ضروری و در کلمات دوخوانشی جایز دانسته است: سَر/سرّ، بَر/برّ، بنا/بنّا، گله/گلّه، معین/معیّن
  3. امروزه برخی از کلمات، بی آنکه تشدید بخواهند، مشدّد به کار می‌روند. این کلمات بدون تشدید عبارت‌اند از: فوق العاده، عادی، قضات، خواص، تقویت، حواس، بررسی، تربیت، ادعیه، ماده و شفقت.
  4. دلیل مشدد خواندن آن‌ها به قیاس برخی کلمه‌های تشدیددار مشابه است؛ مثل عادی به قیاس مادّی، ماده (در مقابل نر) به قیاس مادّه، قضات به قیاس طلّاب، شفقت به قیاس مشقّت و عمامه به قیاس علاّمه. درست این کلمات بدون تشدید است.

تنوین: اگر از تنوین استفاده می‌کنیم، باید بدانیم همواره تنوین نصب روی حرف الف قرار می‌گیرد: عملاً، حقیقتاً.

کلمات مختوم به «ی مقصوره»: کلمات عربی دارای «ی» مقصوره (الف کوتاه) مثل تقوی، شوری در فارسی به صورت «ا» نوشته می‌شود: تقوا، شورا، کبرا، صغرا، ماجرا، مستثنا، محتوا، کسرا، اعلا، مبرا، مصلا، مدعا، مجزا، مطلا و منتها.

  • در کلمات «موسی، عیسی، حتی، الی، علی، مصطفی و مرتضی» به همین شکل باقی می‌ماند، اما هنگام اضافه شدن به کلمهٔ دیگر «ی» به «ا» تبدیل می‌شود: عیسای مسیح، موسای کلیم
  • کلمات «رحمان، هارون، اسماعیل، اسحاق» به همین شکل نوشته می‌شوند (جز اله). برخی ترکیب‌ها و عبارت‌های عربی نیز به شکل «ی» باقی مانده است: اعلام الهدی، سدرهٔ المنتهی.

املای کلمات بیگانه

کلمات عربی

  • «ابن» اگر بین دو اسم خاص قرار گیرد، اغلب همزهٔ آن در تلفظ و نگارش حذف می‌شود: محمد بن عبدالله، حسین بن علی، محمد بن زکریای رازی
  • داوود، طاووس، کاووس، سیاووش، با دو واو نوشته می‌شوند، مگر آن که در شعر برای رعایت وزن با یک واو به کار روند یا شناسنامهٔ افراد چنین باشد.
  • نام سوره‌های قرآن را با توجه به تلفظ آن‌ها می‌نویسیم و در صورت نیاز شکل حروفی آن را نیز داخل پرانتز می‌آوریم: یاسین (یس) طاها (طه)
  • آوردن «ال» تعریف بر سر اسامی و اشخاص لزومی ندارد: ابن الخلدون: ابن خلدون، ابن الجوزی: ابن جوزی، الفارابی: فارابی، الکندی: کندی
  • اما هنگامی که «ال» در وسط باشد و یا از کنیه به عنوان نام کوچک استفاده شده باشد، حذف نمی‌شود: آصف‌الدوله، شیخ‌الرئیس، بحرالعلوم، شجاع‌السلطنه، ابوالعلا معرّی، قرة‌ العین، درة التاج، حجت‌الاسلام، ابوالحسن، ابوالفضل، ابوالمعالی، ابوالفرج
  • کلماتی که با «ابن ابی» آغاز می‌شوند، به هر دو شکل و با توجه به کاربرد مشهور آن‌هاست: با «آل»: ابن ابی الاسود، ابن ابی العوجا، ابن ابی الحدید
  • بدون «ال»: ابن ابی هریره، ابن ابی عاصم، ابن ابی حاتم

کلمات و نام‌های اروپایی

  • برخی از نام‌ها در زبان‌های مختلف اروپایی، به شکل‌های مختلف ضبط شده‌اند:
  • مایکل (انگلیسی)/ میشل (فرانسوی)/ میکل (آلمانی)/ میچل (ایتالیایی)/ میخائیل (روسی)/ میگوئیل (اسپانیایی)/ میکائیل (فارسی و عربی)، بنابر اینکه این نام‌ها از طریق متون کدام زبان ترجمه شده باشند، شکل‌های گوناگونی می‌‌یابند که فقط یک گونه (قدیم‌ترین شکل) مشهور و معمول می‌شود: مجارستان به جای هنگری/ گالیله به جای گالیلئو/ پلات به جای پلاتو. باید شکل غیر فارسی کلمهٔ بیگانه داخل پرانتز یا پاورقی بیاید.
  • در نگارش نام‌های خارجی باید از حروف خاص زبان عربی (ح، ث، ص، ض، ط، ظ، ع، غ) پرهیز کنیم:
  • ایتالیا به جای ایطالیا، اتریش به جای اطریش
  • در صورت وجود دو ضبط از یک نام رایج، صورت نزدیک‌تر به زبان اصلی را می‌نویسیم: بیزانس به جای بوزنطبه یا گرانادا به جای قرناطه
  • هنگام ترجمهٔ برخی نشانه‌ها و پسوندها به شرح زیر عمل می‌کنیم:
  1. کلماتی که «واو» در آن‌ها صدای «ـُ» می‌دهد، به شکل «واو» نوشته می‌شود: کارتون، روسو، فراماسون، گابون.
  2. کسرهٔ پایانی به «ه» تبدیل می‌شود: اودیسه odese
  3. کلمات خارجی مختوم به «on» به «ون» تبدیل می‌شود: بستون Boston
  4. کلماتی که با «s» آغاز می‌شود، در ابتدای کلمه «اِ» می‌افزاییم: اِسلاو Slaw
  • اصطلاحات و نام‌های علمی مرکب، برای سهولت خواندن جدا نوشته می‌شود: بی کربنات
  • ضبط آوایی واژگان بیگانه در فارسی طبق آوانگاری (آوانگاری) فارسی انجام می‌گیرد.

عددنویسی

عددنگاری به دو شکل حروفی و رقمی در نوشته‌‌ها مرسوم است:

عدد‌نویسی رقمی: در موارد زیر عددنویسی به شکل رقمی است:

  • متون ریاضی و شبه ریاضی و متون پرعدد: هر گاه اعداد 8، 16، 28، 31، 42 و 50 را با مضرب آن‌ها جمع کنیم…
  • اعدادی که میان آن‌ها «واو» عطف به کار رفته باشد: 384 (سیصد و هشتاد و چهار)
  • اعداد تُک‌دار در متن و پانوشت: دیدگاه سعدی3 در تربیت بسیار قابل توجه است.
  • اعداد اعشاری: (3/34)، طول و عرض جغرافیایی (45، 38/ سی و هشت درجه و چهل و پنج دقیقه)
  • شماره شناسنامه، صفحه و جلد، تصویر، نمودار، سوره، آیه، نشانه‌های اختصاری: ج 2، ص 384؛ بقره: 3، جدول 4
  • تاریخ تولد و وفات، آغاز و پایان حکومت و نظایر آن از چپ به راست (کوچک به بزرگ):
  • 1380 – 1375 906 – 911/ 1500 – 1505
  • شماره گذاری عناوین اصلی و فرعی: 4 – 3 – 2 – 1

عددنویسی حروفی: در موارد زیر عددنویسی به شکل حروفی است:

  • تمامی متون غیر ریاضی و متونی که عدد در آن‌ها کم به کار می‌رود: دو، هشت، هجده، نود، نهصد، هشت کتاب، ده نفر قزلباش
  • اعداد ترتیبی: نوزدهمین جشنواره/ سومین داستان
  • کسرها وقتی با عدد صحیح همراه نباشد: سه پنجم حجم کتاب، مثال است.
  • تمامی اعداد اصلی اعم از عطفی و غیر عطفی اگر سرسطر بیاید: چهل و پنج نفر در نشست امروز شرکت کردند.
  • شمارهٔ خیابان و منزل: خ سوم، بلوک دوم، منزل چهارم

به هر دو شکل رقم و حروف:

  • ساعت و دقیقه: 3:17 یا سه و هفده دقیقه
  • درصد: 2% یا 2 درصد

مختلط؛ ترکیب رقم و حروف:

  • در اعداد هزار به بالا، کلمه‌های هزار، میلیون و میلیارد به حروف و بقیه به عدد: سه میلیون و 345 هزار و 382 نفر 14 میلیارد و 894 میلیون و 542 هزار و 320 ریال
  • تاریخ نویسی: 7 تیر 1387، هفتم تیر 1387
  • اسناد رسمی، مثل چک، سفته، قولنامه به دلیل پیشگیری از سوء استفاده.
  • بهتر است جمله با عدد آغاز نشود:
  • بین اعداد بیش از چهاررقمی کامای معکوس می‌گذاریم: 945، 454، 1
  • واحدهای شمارش میان عدد و معدود قرار می‌گیرند. در زبان فارسی برای اشیا، حیوانات، مکان‌ها، واحدهای خاص شمارش است که گاه این واحدها نابجا و جابه جا به کار می‌روند:
  • سال‌نگاری
  • سال‌های فارسی از راست به چپ و از کوچک به بزرگ نوشته می‌شود:
  • در سال‌های 1384 تا 1385 نرخ تورم 20 درصدی شد.
  • حوادث دنیای اسلام به هجری یا هجری/ میلادی و حوادث جهان مسیحیت و کسانی که تقویم مسیحیت را پذیرفته‌اند، به میلادی است.
  • در متون فارسی که ذکر سال هجری قمری و میلادی ضرورتی ندارد، همان سال هجری شمسی کافی است.
  • در متون ترجمه شده و مهم، تبدیل سال شمسی و قمری و میلادی به یکدیگر ضروری است:
  1. اگر تاریخ شمسی بین 11 دی و 29 اسفند باشد، عدد 622 را به سال شمسی می‌افزاییم: اول بهمن 1365= 21 ژانویه 1987 1987= 1365+ 622
  2. اگر تاریخ شمسی بین اول فروردین تا 10 دی باشد عدد 621 را به سال شمسی می‌افزاییم: 17 شهریور 1357= 8 سپتامبر 1978: 1978= 1357 + 621
  3. اگر تاریخ میلادی بین اول ژانویه تا بیستم مارس باشد، عدد 622 را از سال میلادی کسر می‌کنیم: 21 ژانویه 1987= اول بهمن 1365: 622 – 1987 = 1365
  4. اگر تاریخ میلادی بین 21 مارس تا 31 دسامبر باشد، عدد 621 را از سال میلادی کسر می‌کنیم: 21 مارس 1951= اول بهمن 1330 1330 = 621 – 1951

مستندسازی

مستند کردن نوشته، باعث اعتبار و اطمینان آن می‌شود. اعتبار هر مقالهٔ علمی یا طرح و کتاب به نقل‌قول‌ها، ارجاعات و پانوشت‌های به اندازه و دست اول آن است. در موارد زیر ارجاع به منبع ضروری است:

  • نقل قول مستقیم (کلمه به کلمه) از نوشته‌ها یا سخنرانی‌های دیگران یا از منابع الکترونیکی.
  • نقل آزاد یا خلاصه‌برداری از نوشته‌های دیگران (اعم از چاپ شده یا منتشر شده به شیوه‌های دیگر مانند انتشار در وبگاه باشد.)
  • اندیشه‌ها، عقاید، شروح یا تعابیر شخصی دیگران که ارائه شده و بسط یافته باشد.
  • داده‌ها و اطلاعاتی که شخص دیگری گردآوری یا معرفی کرده باشد.
  • اطلاعات و داده‌هایی که پذیرش عام ندارد یا محل نزاع و چون و چراست.
  • تصاویر، نمودارها، نقشه‌ها، نگاره‌ها، عکس‌ها، نوارها، نرم افزارهای مادر، نمایش‌ها، مصاحبه‌ها و منابعی از این دست.

ویراستار وظیفه دارد، با آگاهی از شیوه‌های مستند کردن مطالب علمی، آن‌ها را یکدست کند.

  • نام قرآن کریم به هیچ وجه ایتالیک نمی‌شود.
  • اسامی کتب آسمانی نیز ایتالیک می‌شود، مگر در مواردی که این اسامی در یک کتاب به وفور به کار رفته باشد.

نقل‌قول‌ها

نقل‌قول‌ها یا غیر مستقیم است یا مستقیم. نقل قول غیر مستقیم یا با تصرف و تغییراتی در مطالب نقل شده است یا نقل به مضمون و مفهوم (بیان مطلب به سبک و زبان نویسنده) یا به تلخیص نقل قول مستقیم، نقل عین مطلب و بدون کمترین دخل و تصرف و با ذکر منبع است.

در تنظیم نقل‌قول‌ها دقت داشته باشیم:

  • نقل‌قول‌ها کوتاه، مهم و معتبر باشند؛
  • داخل گیومه باشند؛
  • منبع دقیق آن به شیوهٔ درون متنی یا پاورقی (پانوشت) یا یادداشت‌های پایانی ذکر شده باشد (ر. ک: ارجاع‌دهی).
  • نقل‌قول‌های بلند (بیش از پنج خط) با حروف ریزتر از متن یک سانتی متر تورفتگی از دو طرف تنظیم شود.

پانوشت

پانوشت‌ها، مطالبی هستند که نویسنده می‌خواهد به اطلاع خواننده برساند؛ ولی به دلیل آنکه نمی‌خواهد انسجام مطالب بر هم خورد، آن‌ها را در پایین هر صفحه می‌آورد.

پانوشت‌ها سه نوع هستند:

الف. ارجاعی: که مشخصات سند و منبع به طور کامل یا مختصر در آن ذکر می‌شود.

ب. توضیحی: شامل موارد زیر:

  • مطالب حاشیه‌ای، توضیحی، تفصیلی و فرعی وابسته به متن برای آگاهی خواننده؛
  • ضبط لاتین اعلام یا واژگان بیگانه و معادل‌های خارجی اصطلاحات؛
  • عنوان اصلی آثار ترجمه شده؛
  • توضیحات مترجم، ویراستار، مصحح و حاشیه نگار؛
  • معرفی اجمالی نویسنده و اثر، مشخصات کتاب شناسی اثر؛

ج. ترکیبی: شامل ترکیبی از پانوشت ارجاعی و توضیحی؛

در تنظیم و بازبینی پانوشت‌ها به نکات زیر توجه داشته باشید:

  • آنچه ضروری، مهم و مفید است حفظ و بقیه حذف شود؛
  • نویسندهٔ پانوشت اگر مؤلف نباشد، (مترجم، ویراستار، … یا ناشر باشد) با کوته نوشت «م»، «و» یا «ن» مشخص شود؛
  • پانوشت‌های فارسی و لاتین هر یک از جهت نگارش خود تنظیم شوند؛
  • پانوشت‌های غیر جمله‌ای، نقطه نمی‌خواهند؛
  • ارجاع به پانوشت با عدد تک دار (ریز و بالاتر از عبارت یا جمله) بدون پرانتز و پس از نشانهٔ نگارشی نشان داده می‌شود.
  • اسامی کتاب‌ها فقط در متن -و نه در پاورقی- ایتالیک می‌شود.
  • نکته 1 توجه شود برای سخنان مورد ارجاع رهبر انقلاب اسلامی، از دو نشانی khamenei.ir و  leader.ir به ترتیب اولویت استفاده شود.

پی‌نوشت

برخی نویسندگان، مطالب وابسته به متن را به جای پاورقی، در انتهای فصل، بخش یا کتاب و در مقاله پیش از منابع و مآخذ می‌آورند. پی‌نوشت را با عنوان‌های «یادداشت‌ها» و «پی‌نویس‌ها» هم می‌آورند. جز پی‌نوشت و پانوشت، در برخی از کتاب‌ها مطالب وابسته و کمکی از قبیل توضیحات وابسته به متن را به نام «تعلیقات»، «حاشیه» و «توضیحات» در پایان متن می‌آورند.

ارجاع‌دهی

ارجاع‌دهی به مقتضای قالب نوشته (مجله، پایان نامه، کتاب و …) و رشته‌های علمی (فنی ـ مهندسی، علوم انسانی، پزشکی و …) متفاوت است. در این شیوه‌نامه ارجاع‌دهی به شیوه برون‌متنی انجام می‌شود.

  • در ارجاع پانوشت برای بار اول اطلاعات کامل کتاب‌شناختی و برای بار دوم به بعد، خلاصهٔ اطلاعات را می‌آوریم.
  • کتاب: نام خانوادگی، نام، نام اثر، جلد، صفحه
  • مقاله: نام خانوادگی، نام، «نام مقاله»، صفحه

هر منبع چهار نوع اطلاعات را باید داشته باشد:

  • مشخصات پدید آورنده شامل نام خانوادگی پدید آورنده (نویسنده/ نویسندگان) و نام؛
  • عنوان اثر شامل عنوان اصلی و فرعی کتاب، مقاله و …؛
  • مشخصات افراد دیگر شامل نام و نام خانوادگی مترجم، شارح و مصحح؛
  • مشخصات نشر شامل مجلدات، نوبت چاپ، محل نشر، ناشر و تاریخ نشر.

نشانه‌های میان هر بخش را به دو شکل زیر می‌توان تنظیم کرد:

  • نقطه میان نام نویسنده و عنوان و محل چاپ، ویرگول میان ناشر و سال چاپ و دو نقطه بین محل نشر و ناشر: نویسنده (نویسندگان)، عنوان کتاب، محل چاپ: نام ناشر، سال چاپ.
  • نقطه ویرگول میان اجزای اصلی و ویرگول در میان اجزای فرعی و دو نقطه بین عنوان اصلی و فرعی و محل نشر و ناشر.

الف. کتاب

با یک مؤلف

  • سجودی، فرزان. نشانه شناسی کاربردی. تهران: قصه، 1382.

با دو یا سه مؤلف

  • مهاجر، مهران و محمد نبوی. به سوی زبان شناسی شعر. تهران: مرکز، 1376.

با بیش از سه مؤلف

به جای عبارت «و همکاران» نام تمامی مولفان نوشته شده باشد، در ارجاع درون متنی نیز باید نام تمامی آنان ذکر شود. (احمدی گیوی، حاکمی، شکری و طباطبایی اردکانی، 1384: 73)

  • احمدی گیوی، حسن و همکاران. زبان و نگارش فارسی. تهران: سمت، 1369.

با گروه مولفان یا سازمان

  • فرهنگستان زبان و ادب فارسی. دستور خط فارسی. تهران: فرهنگستان زبان، 1382.

بدون مؤلف

  • راهنمای نویسندگان، آکسفورد: بالکول، 1985.
  • رنگ‌های اصلی، نویسندهٔ ناشناس، نیویورک: رندوم هاوس، 1996.

کتابهای چند جلدی و مجموعهای

پس از عنوان کتاب تعداد مجلدات یا سری آن‌ها نوشته می‌شود.

  • صفا، ذبیح الله. تاریخ ادبیات در ایران. ج 3. تهران: فردوس، 1372. 5 جلد در 8 مجلد.
  • مجموعه از ایران چه می دانم. 12. تهران: دفتر پژوهش‌های فرهنگی، 1380.

کتاب با مترجم

  • اسکلتن، رابین. حکایت شعر. ترجمهٔ مهرانگیز اوحدی. ویرایش اصغر دادبه. تهران: میترا، 1375.

کتاب با ویراست جدید

  • یاحقی، محمد جعفر و محمد مهدی ناصح. راهنمای نگارش و ویرایش. ویرایش دوم. مشهد: آستان قدس رضوی، 1377

آثار ادبی، کلاسیک و متون دینی

ارجاع به متون دینی و آثار کلاسیک مشهور به نام اثر است و چون چندین چاپ دارند، بهتر است به باب، بخش یا سوره ارجاع شوند. در آثار مشهوری که چندین تصحیح و چاپ دارند، ذکر مصحح یا چاپ آن ضروری است: (شاهنامه، چاپ مسکو، ج 5 ص 315) (حافظ قزوینی، 1370: 27) در صورتی که در یک مقاله و کتاب فقط از یک چاپ یا تصحیح اثری مشهور استفاده می‌کنیم، ذکر چاپ و تصحیح لازم نیست.

آثار بدون پدید آورنده یا کتاب‌های مقدس و دایرهٔ المعارف ها، با نام اثر آغاز می‌شود:

  • دانشنامهٔ جهان اسلام، ج 2، تهران: 1370، ذیل بحر طویل
  • قرآن مجید، ترجمه بهاء الدین خرمشاهی، تهران: جامی و نیلوفر، 1375.

کتاب با نام مستعار

  • به آذین، م. [نام مستعار محمود اعتمادزاده]، دختر رعیت. تهران: نیل، 1342.

آثار گردآمده با نام گردآورنده یا ویراستار

در آثاری که به جای مؤلف، گرد آورنده یا ویراستار دارد، مدخل با نام گردآورنده یا ویراستار آغاز می‌شود؛ با این تفاوت که بعد از نام، سمت او مشخص می‌گردد. اگر مؤلف یک شخص باشد، به نام همان شخص می‌آید:

  • محجوب، محمد جعفر، ادبیات عامیانه ایران، به کوشش حسن ذوالفقاری، تهران: چاپ ششم، چشمه، 1392.

و اگر نویسندگان مختلف باشند:

  • صفا، ذبیح الله و دیگران (گردآورنده/ به کوشش/ به اهتمام/ به سعی)، گنج و گنجینه، تهران: امیر کبیر، 1358.

اگر در پژوهش، فقط از بخشی از مجموعه مقالات استفاده شده باشد، عنوان آن بخش در گیومه قرار می‌گیرد. در انتهای مدخل، شمارهٔ صفحه یا صفحات مربوط به این بخش ذکر می‌شود:

  • تجلیل، جلیل، «صورتگری فردوسی»، پورجوادی، نصرالله (ویراستار)، «دربارهٔ ویرایش»، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1365.

رسالهها و پایان‌نامهها

  • نام خانوادگی و نام نویسنده، «عنوان پایان نامه/ گزارش»، مقطع تحصیلی، دانشگاه (ناشر)، (شمارهٔ گزارش)، سال انتشار.
  • اسموژنسکی، مارک، «ساختار رمزی سیر العباد حکیم سنایی غزنوی» پایان نامهٔ دکتری دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، 1376.

جزوهٔ درسی

جزوه در حکم کتاب تلقی می‌شود.

  • ایران زاده، نعمت الله، درآمدی بر کلام اسلامی، تهران: دانشکدهٔ ادبیات علامهٔ طباطبایی، 1381.

ب. مقاله

مقاله در نشریات

نام خانوادگی، نام. «عنوان مقاله» نام نشریه. دوره (شمارهٔ نشریه)، (سال انتشار)، شماره صفحات:

  • سامعی، حسین. «گویش تجریشی» دو فصلنامهٔ زبان شناسی، سال 19 (2) (پیاپی 38)، پاییز و زمستان، 1383، ص 36 ـ 27.

نشریات سالنامه به صورت (سال 1385)، شش‌ماهه به صورت (پاییز و زمستان 1360). فصلی به صورت (بهار 1340) ماهیانه به صورت (فروردین 1381)، پانزده روز به صورت (نیمهٔ اول مرداد 1387) و روزانه به طور کامل (3 مهر 1380) ارجاع می‌شوند.

مدخل در دایرة‌المعارف‌ها و فرهنگ‌نامهها

  1. اگر چند بخش داشته باشد، ذکر نام بخش هم لازم است: (معین، 1378: بخش 3، ذیل «گرگانج»)
  2. اگر نویسندهٔ مدخلی در دایرهٔ المعارف یا دانشنامه معلوم باشد، در کتاب نامه و ارجاع به نام وی اشاره می‌شود: (آل داوود، دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ذیل «ابن بیطار»)
  • میر هادی، توران. «ادبیات کودکان و نوجوانان.» فرهنگنامه کودکان و نوجوانان. تهران: شورای کتاب کودک، 1376. ج 2.
  • بلوکباشی، علی، «بالابان»، در دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی. ج. 11 ص 248 ـ 245، تهران: مرکز دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، 1377.
  1. اگر نام نویسنده ذکر نشده باشد، مدخل با عنوان مقاله آغاز می‌شود: برای کتاب‌های مرجع عام و لغت نامه‌ها، عموماً نیازی به ذکر نام ناشر نیست.
  2. «ادبیات عامه پسند» دانشنامه ادب فارسی. به سرپرستی حسن انوشه. تهران: موسسه فرهنگی و انتشاراتی دانشنامه، 1375.

مجموعه مقالات

مقصود، ارجاع به مقاله یا یک فصل خاص در کتابی است که هر فصل (مقاله) از نویسندگان متفاوت است.

  • دلوز، ژیل، «تفکر ایلیاتی» در بودریار، ژان و دیگران، سرگشتگی نشانه‌ها، نمونه‌هایی از نقد پسامدرن، ترجمهٔ بابک احمدی، تهران: نشر مرکز، 1374.

چکیدهٔ همایشها و کنگرهها

همایش‌ها بر اساس عنوانشان تنظیم الفبایی می‌شوند؛ مگر آن که نام ویراستار مجموعه ذکر شده باشد. پس از عنوان، باید هویت متن (چکیدهٔ مقالات ارائه شده در همایش) معین شود.

  • خلاصه مقالات دومین کنفرانس زبان شناسی نظری و کاربردی. 18 تا 20 فروردین 1371، دانشگاه علامه طباطبایی.

مقاله در روزنامهها

  • بیات، علی، «آنفلوانزای مرغی در خراسان وجود ندارد.» روزنامهٔ خراسان 6 اسفند 1382: 2.
  • «دندان پزشک خانواده.» خبرنامهٔ بلوط سبز [ویژه اکباتان، آپادانا، بیمه و صادقیه] ش 38: 11.

مصاحبهٔ چاپ شده

کسی که با او مصاحبه شده، در حکم مؤلف است. برای مصاحبه‌های بدون عنوان، از عنوان کلی «مصاحبه» استفاده می‌شود. در این صورت به جای عنوان، کلمهٔ «مصاحبه» نوشته می‌شود.

  • آتشی، منوچهر، «شاعر، سرودخوان فردیت خویش است.» مصاحبه‌گر سایر محمدی، کتاب ماه ادبیات و فلسفه. 63 (1381): 4 ـ 13

ارجاع به کتاب الکترونیک

  • سهرودی، عمر بن محمد (1374). عقل سرخ. [نسخهٔ الکترونیک] تهران: مولی. دریافت در تاریخ 19 دی 1390، از
  • http://www.irpdf. Com/book-1797.html

نوشتن نشانی اینترنتی (URL) و تاریخ بازیابی (retrieved from) سندهایی که قبلاً به صورت کاغذی چاپ شده و به نسخهٔ آرشیوی (archival version) مشهورند، لازم نیست؛ زیرا این منابع دارای نسخهٔ اصل چاپی هستند؛ بنابراین هنگامی که این منابع را از اینترنت دریافت می‌کنیم، کافی است نشانی آن‌ها را در کتاب شناسی خود مانند منابع چاپی بیاوریم.

ارجاع به ویدئوی بر خط (online video)

  • Knickerbocker Productions. (producer). (1954). Habit patterns [Motion picture]. In McGraw Hill, Psychology for living series. Retrieved from
  • http:// www. org/details/Habipat 1954
  • Spiredellis,G.,& Spiridellis, E. (producers/Directors). (2008, July). Time for
  • Some campaignin [flash animation]. JibJab Retrieved from
  • http:// sendables.jibjab. com

ارجاع به لوح فشرده (CD- ROM)

  1. Kennedy, A(2003). The Dundee Corpus [CD- ROM]. Psychology Department,The University of Dundee.

ارجاع به مقاله در روزنامه بر خط

  1. خامه یار، محمد (1390). «وقف؛ میراث جاویدان». جام جم آنلاین. مشاهده در تاریخ 26 دی 1390، از

http:// www. Gamegamonline. Ir/newstext.aspx?newsnum=100801650953

ارجاع به مقاله در دانشنامهٔ برخط به زبان فارسی

  1. مختاری معمار، حسین (2007 م). «اختصارها و آغازه‌ها» در دایرة المعارف کتابداری و اطلاع‌رسانی (نسخهٔ آزمایشی). مشاهده در تاریخ 26 دی 1390، از

http://portal.Nlai.ir/daka/Wiki Pages/

ارجاع به مقاله در دانشنامهٔ برخط به زبان انگلیسی (online Encyclopedia)

  1. (2011). In Encyclopadia Britannica.Retrieved from http:// www. Britannica.com/EBchecked/topic/521711/Sanai

ارجاع به مقاله در یک پایگاه داده (Data Base)

  1. عاصی، مصطفی (1382). «از پیکرهٔ زبانی تا زبان شناسی پیکره‌ای» در پایگاه داده‌های زبان فارسی مشاهده در تاریخ 26 دی 1390، از

http://pidp. Ihcs.ac.ir

ارجاع به پایگاه اطلاعات علمی

  1. Scopus. (1/19/2002)”Scopus-Document search”. Retrieved 19 January, 2012, from http:// www. Scopus. Com/search/ url?zone= TopNavBar&origin=resultslist

ارجاع به تصویر بر خط

  1. «ستارهٔ روشن قلب الاسد در نزدیکی کهکشان کوتولهٔ اسد». (10 ژانویه 2012). در پایگاه تصویر نجومی روز. مشاهده در تاریخ 26 دی 1390، از

http://www. Nogum. Ir/fa/apod/120110. aspx

ارجاع به پایگاه خبری

  1. برنامه توسعهٔ سازمان ملل (2011 م) «شاخص‌های توسعهٔ انسانی ـ جمهوری اسلامی ایران» در پایگاه خبری Programme (UNDP)United Nation Development. مشاهده درتاریخ 15 دی 1390، از

http:// hdrstats.undp. org/en/countries/profiles/IRN.html

چند نکته

  1. به جای تکرار نام نویسنده‌ای که چند اثر او در کتاب نامه معرفی شده است، زیر نام و نام خانوادگی نویسنده خط می‌کشند.
  2. القاب، عناوین و صفاتی چون «دکتر، مهندس، استاد، علامه، آیت الله، شیخ، مولانا امام، مرحوم، ارجمند، گرامی و …» از ابتدا یا انتهای نام اشخاص حذف می‌شود، مگر آن که لقب جزو نام افراد شده باشد.
  3. عنوان کتاب اعم از عنوان اصلی و احیاناً عنوان فرعی است. اگر کتاب دارای عنوان فرعی باشد، پس از عنوان اصلی علامت دو نقطه (:) گذاشته شده، عنوان فرعی پس از آن ذکر می‌گردد.
  4. حرف اول یک یک مشخصات آثار لاتین با حروف بزرگ نوشته می‌شود.
  5. نوشتن نام‌های قدیم بر اساس لقب مشهور یا مراجعه به «فهرست مستند اسامی مشاهیر و مولفان» خواهد بود: علامه حلی، ابن سینا، امام محمد غزالی، ابن عربشاه، احمد بن محمد، الیوت، تی اس
  6. عنوان اثر اگر مقاله یا مجموعه مقاله باشد، داخل «» می‌آید و اگر کتاب باشد، ایرانیک یا سیاه می‌شود: مقربی، مصطفی، «پیشنهاد برای یکسان شدن رسم الخط فارسی»، مجلهٔ آموزش و پرورش، ج 33، ش 10 (1342): 1 ـ 15.
  7. نام کوچک مؤلف به طور کامل ذکر می‌شود؛ مگر اینکه خود مؤلف در کتاب از نام مخفف استفاده کرده باشد: هـ. الف. سایه.
  8. درصورتی‌که ارجاع به یک یا چندین صفحه باشد، به جای حرف «ص»، از «صص» استفاده می‌شود تا چندصفحه‌ای بودن ارجاع مشخص شود: تک‌صفحه: ص 20 و چندصفحه‌ای: صص 20، 22، 40-5.
  9. اگر منبعی در ابتدای «فصل» آمد و همان منبع پیشین بود، با آغاز فصل استثنائاً واژه «همان» ذکر نشود و آدرس کامل منبع بیاید.
  10. در ارجاع سوره‌ها، واژه «سوره و آیه» برای بار اول و برای دفعات بعد کلمه «همان» می‌آید.
  11. اگر دقیقاً به همان منبع و همان صفحه ارجاع شود، فقط کلمهٔ «همان» می‌آید.
  12. اگر ارجاع بدون فاصله به همان منبع قبلی باشد، به جای تکرار منبع، از کلمهٔ «همان» و شمارهٔ صفحه استفاده می‌شود.
  13. زمانی که یک‌بار نام نویسنده و اثر در پاورقی ذکر می‌شود، در ارجاعات بعدی با فاصله، فقط نام کتاب و شماره صفحه آورده می‌شود و نام نویسنده تکرار نمی‌شود.
  14. کلمات «همان‌جا»، «همو» و «پیشین» اصلاً در پاورقی به کار نمی‌رود.
  15. نقل‌قول‌های مستقیم: همه نقل‌قول‌های مستقیم در داخل متن به‌ویژه آیات و روایات به این صورت است: گیومه باز+ متن ویراسته عربی + نقطه‌ویرگول+ متن ویراسته ترجمه+ گیومه بسته+ نشانه نقطه یا ویرگول+ شماره پاورقی؛ مانند پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید: «اطْلُبُوا الْعِلْمَ مِنَ الْمَهْدِ إِلَی اللَّحْد؛2 از گهواره تا گور دانش بجویید».
  16. در نقل‌قول مستقیم فقط ویرایش صوری امکان‌پذیر است و حق هیچ‌گونه تبدیل یا دخل و تصرفی در آن وجود ندارد.
  17. در جملات دعایی که در متن نقل قولها هست، جمله دعایی به صورت جمله معترضه می آید.: از رسول خدا – صلوات خدا بر او باد- شنیدم که…
  18. اگر یک مطلب چندین ارجاع داشت، بین اجزای یک ارجاع، ویرگول و بین ارجاعات نقطه‌ویرگول می‌آید: علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج 3، ص 112؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 2، ص 86.
  19. در متن عربی عبارات دعایی به‌صورت کلیشه نمی‌آید.
  20. اعراب آیات و دعاها به صورت کامل می‌آید.
  21. در مورد اعراب احادیث، اشعار، سخنان صحابه و … خوانش درست ملاک است.

جدول القاب مشهور

علی بن بابویه پدر شیخ صدوق؛ مناسب است حداقل در پرانتز ذکر شود محمد بن الحسن طوسی شیخ طوسی
محمد بن علی بن بابویه، محمد بن بابویه، ابن بابویه شیخ صدوق نجم الدین جعفر بن حسن حلی محقق حلی
محمد بن محمد بن نعمان / محمد بن نعمان شیخ مفید حسن بن یوسف حلی / حسن بن یوسف بن مطهر حلی علامه حلی
فخرالمحققین / محمد بن حسن بن یوسف حلی فرزند علامه حلی محمد بن مکی عاملی شهید اول
علی بن حسین بن عبدالعالی / علی بن عبدالعالی محقق کرکی زین الدین عاملی / زین الدین جبعی عاملی شهید ثانی
احمد بن محمد اردبیلی محقق اردبیلی / مقدس اردبیلی محمد بن حسین بن عبدالصمد / محمد بن حسین بن عبدالصمد حارثی شیخ بهائی
محمد تقی مجلسی علامه مجلسی اول محمد محسن بن مرتضی کاشانی / محسن بن مرتضی کاشانی فیض کاشانی
محمد باقر مجلسی علامه مجلسی (به طور مطلق) محمد بن حسن عاملی شیخ حر عاملی
محمد بن یعقوب کلینی شیخ کلینی جعفر بن محمد بن قولویه ابن قولویه
رضی الدین علی بن طاووس / رضی الدین علی بن موسی بن جعفر بن طاووس ابن طاووس علی بن محمد بن علی خزاز قمی رازی خزاز قمی
محمد بن احمد بن جنید ابن جنید / ابن جنید اسکافی شیخ جعفر کاشف الغطاء / شیخ اکبر کاشف الغطاء (به طور مطلق بر ایشان اطلاق می شود و برای افراد دیگر خاندان، حتما باید نامشان بیاید، مثل شیخ محمد حسین کاشف الغطاء)
شیخ مرتضی انصاری / شیخ اعظم / صاحب رسائل / صاحب مکاسب شیخ انصاری آخوند ملا محمد کاظم خراسانی / صاحب کفایه آخوند خراسانی
ابوالعباس نجاشی / احمد بن علی بن احمد نجاشی / احمد بن علی نجاشی نجاشی میرزا محمد حسن شیرازی / میرزای بزرگ / سید محمد حسن شیرازی / میرزای شیرازی بزرگ / میرزای اول میرزای شیرازی (اطلاق بزرگ برای تشخیص از میرزا محمد تقی شیرازی – رهبر انقلاب 1920 عراق – است که به میرزای کوچک یا میرزای دوم مشهور بود)
محمد بن حسین بن موسی بغدادی / ابوالحسن محمد بن حسین شریف رضی ، سید رضی محمد تقی برغانی / ملا محمد تقی برغانی شهید ثالث (ایشان در ایران به شهید ثالث معروف است اما در هند، شهید ثالث لقب مرحوم قاضی نورالله شوشتری است)

کتاب‌نامه

شیوه مختار نشر کتاب جمکران در تنظیم کتابنامه، برای مشخصات آثار و منبع‌های علمی به ترتیب زیر است:

  1. نام منبع
  2. نام خانوادگی، نام (پدیدآورندهٔ اثر): چنانچه پدیدآورندگان چند نفر باشند، نام افراد دیگر به ترتیب نام و نام خانوادگی آورده می‌شود و بین نویسندگان، با نشانه نقطه‌ویرگول جدا می‌شود.

به‌صورت کلی تهیه کتابنامه از منبع‌های مختلف عبارت است از:

  1. کتاب: نام کتاب، نام خانوادگی، نام، مترجم، ویراستار، شماره جلد، نوبت چاپ، مکان نشر: ناشر، سال چاپ.
  2. مجله یا روزنامه: نام مجله، سال نشر، شماره مجله، تاریخ مجله، «نام مقاله»، نام مترجم، نام خانوادگی نویسنده، نام نویسنده، شماره صفحه شروع و پایان مقاله.
  3. سایت: نام خانوادگی، نام، «عنوان صفحه یا مقاله»، عنوان فارسی سایت یا وبلاگ، آدرس الکترونیکی کامل صفحه مربوطه (که در زمان ارجاع حتماً موجود و مفتوح و برای همگان قابل دسترس باشد)، تاریخ انتشار.
  4. ارجاع به پایان‌نامه: نام خانوادگی، نام، «عنوان پایان‌نامه»، دانشگاه یا دانشکده، مقطع درسی، تاریخ دفاع.
  5. در کتاب‌نامه منابع بر طبق حروف الفبا چینش می‌شود، مگر در مورد قرآن کریم، نهج البلاغه و صحیفه سجادیه که به دلیل احترام، در ابتدای کتاب‌نامه آورده می‌شوند.

نکته‌های پراکنده

  1. موارد ذیل بولد می‌شود:
  • متن عربی آیات؛
  • عبارات نقل شده از معصوم (و نه غیر معصوم) تحت عنوان حدیث و روایت؛
  1. علائم کلیشه با کلمه قبل از خود بدون فاصله و با کلمه بعد از خود با یک فاصله می‌آید.
  2. برای افزودن خط تیره از علامت منها (-) استفاده کرده و از کلید ترکیبی shift+j استفاده نکنید؛ چون خط تیره‌های این روش قابل جستجو توسط نرم‌افزار نیست.

 

 

جدول شماره 1 – کوته‌نوشت‌های فارسی‌

م. مؤلف / مترجم / متوفی الخ تا آخر، الی آخر
بی‌نا‌ بی‌ناشر ق.م. قبل از میلاد
بی‌تا بی تاریخ قس. مقایسه کنید با
بی‌جا بی‌محل نشر کذا. چنین است در اصل متن
ج. جلد چ. چاپ
رک. رجوع کنید به نک. نگاه کنید به
و. ویراستار و … و غیره
ص. صفحه هـ.ش. هجری شمسی
صح. صحیح هـ.ق. هجری قمری
صص. صفحات همان همان منبع

 

جدول شماره 2 – راهنمای نوشتن همزه

کرسی «ا»: «أ، ـ إ» بأس، تأثیر، تأخّر، تأخیر، تأسف، تأدیب، تأذی، تأسیس، تأکید، تألف، تألیف، تأمل، تأمین، تأنی، تأنیث، تأویل، تفأل، تلألؤ، توأم
کرسی «ا»: «آ، ـ آ» قرآن، لآلی، مآل، مرآت، مآخذ، مآثر، منشآت، مآب، مآرب
کرسی «و»: «ؤ، ـ ؤ» تلألؤ، رؤسا، رؤیا، رؤیت، سؤال، فؤاد، لؤلؤ، لؤم، مؤالفت، مؤانست، مؤتلف، مؤتمن، مؤثر، مؤدب، مؤذی، مؤذن، مؤسس، مؤسسه، مؤکد، مؤلف، مؤمن، مؤنث، مؤول، مؤید
کرسی «ی»: «ئ ـُ» ائتلاف، ارائه، اسائه، استثنائات، استثنائی، القائات، اورلئان، ایدئالیسم، بئاتریس، بئر، پرومتئوس، پنگوئن، تبرئه، تخطئه، تئاتر، تئودور، توطئه، جزئی، سوئی، جرئت، دنائت، دوئل، رافائل، رئالیست، رئالیسم، رئوس، رئوف، رئیس، ژوئن، ژئوفیزیک، سئانس، سئول، سوئد، سیئات، شائول، شئون، قرائت، قرائات، کاکائو، کلئوپاترا، لائوس، لئام، لئیم، لئون، لوئی، مائو، مسائل، مسئول، مئونت، مرئوس، مرئی، مشمئز، ناپلئون، نشئه، نشئت، نوئل، نئون، ویدئو، هیئت
بدون کرسی «ء» بطء، بطیء، جزء، سوء، شیء، ضوء، فیء، ماء

جدول شماره 3 – علایم احترام[2]

جل‌جلاله: ؟ج؟ رضی‌الله‌عنه: ؟رض؟
صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، صلی‌الله‌علیه‌وآله، صلی‌الله‌علیه‌وسلم، صلی‌الله‌علیه‌وسلم: ؟ص؟ رضوان‌الله‌علیه، رضوان‌الله‌تعالی‌علیه: ؟رضو؟
علیه‌السلام، سلام‌الله‌علیه: ؟ع؟ رضی‌الله‌عنها: ؟رضها؟
علیهاالسلام: ؟عها؟ رضی‌الله‌عنهم: ؟رضهم؟
علیهماالسلام: ؟عهما؟ رضی‌الله‌عنهما: ؟رضهما؟
علیهم‌السلام: ؟عهم؟ قدس سره: ؟ق؟
عجل‌الله‌تعالی‌فرجه: ؟عج؟ قدس سرهما: ؟قهما؟
سلام‌الله‌علیها: ؟سها؟ قدس سرهم: ؟قهم؟
سلام‌الله‌علیهما: ؟سهما؟ رحمة‌الله:؟رح؟
سلام‌الله‌علیهم: ؟سهم؟ رحمهاالله: ؟رحها؟
رحمة‌الله‌علیه: ؟ره؟ رحمهماالله: ؟رحهما؟
رحمةالله‌علیها: ؟رها؟ رحمهم‌الله: ؟رحهم؟
رحمة‌الله‌علیهما: ؟رهما؟ عزّ و جل: ؟عز؟
رحمة‌الله‌علیهم: ؟رهم؟ مدظله‌العالی: ؟مد؟

 

[1] در این‌گونه موارد، چنانچه ترکیب اضافی یا وصفی مدّنظر باشد، مضاف یا موصوف، کسره می‌گیرد؛ مانند «آبِ لیمو را بگیر».

[2] نکته: در استفاده از کلیشه‌های مفرد و مثنی طبق روش زیرعمل می‌شود:

حسن بن علی؟ع؟

امام حسن و امام حسین؟عهما؟