درست مثل عمه جان شاعر
درست مثل عمه جان شاعر

10٪ تخفیف

بازگشت به محصولات
دایی جان ورزشکار
دایی جان ورزشکار

10٪ تخفیف

خاله جان دلسوز

10٪ تخفیف

نمای نزدیک:داستان «خاله جان دلسوز» یکی دیگر از رفتارهای نیک اجتماعی را به کودکان آموزش می‌دهد؛ دلسوزی برای کم‌توانان و کمک به آنها در انجام کارهایشان. زهره پریرخ این بار شخصیت اصلی داستان‌های اخیرش، «پنج وجبی»، را در شرایطی قرار داده که نیاز به توجه دارد؛ این زرافه کوچولو در میان درخت‌ها مشغول خوردن جوانه‌های نرم و نازک است که یک دفعه کرکسی سرمی‌رسد و به طعنه به او می‌گوید: «معلوم است که اشتهایت خوب است پس چرا اینقدر کوچولو مانده‌ای؟!» و پنج وجبی هم از این حرف، دلخور می‌شود و خوردن جوانه‌ها را رها می‌کند.
در این حین خاله جان دلسوز سرمی‌رسد و برای زرافه کوچولوی قصه ما دلسوزی می‌کند و به پنج وجبی می‌گوید: «من هم اگر بودم، چیزی نمی‌خوردم!» ولی بلافاصله بعدش هم این را می‌گوید که: «ولی تو در حال رشد کردن و بزرگ شدن هستی و مطئمن باش خیلی زود گرسنه‌ات می‌شود؛ آنقدر گرسنه که حتی می‌توانی یک درخت را از ریشه تا نوک بخوری!»
نویسنده طی این داستان، به خوبی احساس ناخوشایند کودک را هنگام شنیدن حرف‌های اطرافیان در مورد ضعف‌های مربوط به جثّه کوچک او، منتقل کند؛ در واقع‌ «خاله جان دلسوز»، توانایی و حتی عدم توانایی کودک را در انجام بعضی کارها به یادش می‌آورد و البته به او امید می‌دهد که روزی مانند بزرگترها از پسِ خیلی از مشکلات برخواهد آمد.

در انبار موجود نمی باشد

somdn_product_page
شناسه محصول: 9786001756382 دسته:
توضیحات

نمای میانی:زهره پریرخ متولد 1337 از توابع خراسان است. او که دارای مدرک تحصیلی کارشناسی «مدیریت دولتی» است، از سال 62 مشغول نگارش آثار ادبی و هنری ویژه کودکان و نوجوانان شده و حدود 20 سال است که برای بچه‌ها کتاب می‌نویسد. پریرخ تاکنون توانسته است قریب به پنجاه اثر را در کارنامه ادبی و هنری خود بگنجاند. او سردبیر مجله «کوشش» هم بوده است؛ مجله‌ای که به تجربه و امتحان کردن از سوی بچه‌ها می‌پردازد و دوست ادبیات و بازی است.

نمای دور:زهره پریرخ: نوشتن را از کلاس انشاء شروع کردم. سال دوم دبیرستان بودم که از موضوع ساده «پاییز را توصیف کنید»، جرقه نوشتن در ذهنم به وجود آمد. چون همیشه حس خوبی به پاییز داشتم آن را طوری توصیف کردم که معلممان گفت «می¬شود پاییز را طور دیگری هم توصیف کرد و این نوشته حس تازه¬ای به آدم می¬دهد». این موضوع در ذهنم درخششی شد و فکر کردم که نوشتن مقوله خاصی است که می‌تواند واقعیت را طوری برای دیگران وصف کند و حس خاصی به¬شان بدهد. بدون اینکه فکر کنم قرار است نویسنده شوم از نوشتن و تصویر کردن خوشم می¬آمد و دنبالش می¬رفتم تا اینکه در دوران دانشجویی وارد کتابخانه کودکان شدم و به شکل خیلی طبیعی این موضوع باعث شد نوشتن را جدی بگیرم و شروع کردم به نوشتن. تصویرگری را هم همزمان شروع کردم. البته در این زمینه تحصیلات نداشتم و بیشتر تجربی کار کردم، ولی شاید به اندازه کلاس‌هایی که یک دانشجو رفته باشد، در خارج از دانشگاه آموزش دیدم.
از کتاب:خاله جان دلسوز که خوب درد دل پنج وجبی را می‌فهمید، گفت: «بچه‌ای که در حال رشد کردن و بزرگ شدن است، می‌تواند یک درخت را از ریشه تا نوک بخورد.» و این بهترین اشاره‌ای بود که خاله جان دلسوز می‌توانست بکند تا پنج وجبی از غم و غصه‌اش بگوید. پنج وجبی گوش‌هایش آویزان شد، چشم‌هایش کج شد و خیره به خاله جان دلسوز نگاه کرد و بلندترین جمله‌ای را که می‌توانست بگوید، گفت: «پس چرا بزرگ نمی‌شوم؟»
از همین قلم:«مامان جان پرنده» (سوره مهر) ، «چرا پنج وجبی» (سوره مهر) ، «زن عمو بیشتر بیشتر»(سوره مهر)، «درست مثل عمه جان شاعر»(سوره مهر) ، « عموجان دوستی»(سوره مهر)، «دایی جان ورزشکار»(سوره مهر)، «تکه‌کاغذهای رنگی» (کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان) و …

توضیحات تکمیلی
رده سنی

کودک (ب – ج)

,

نوجوان (ج – د)

قطع کتاب

خشتی

تعداد صفحه

27

ناشر

نویسنده

شابک

9786001756382

نوبت چاپ

اول

نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “خاله جان دلسوز”