فصل اول که مفصل ترین فصل کتاب است، به بررسی و تحلیل تاریخ پیدایش و تکوین آیین ها و مجالس عزاداری می پردازد. فرضیه ی بنیادین کتاب، رابطه ی عزاداری و تغییر و تحولاتش با وضعیت سیاسی، فرهنگی و اجتماعی هر عصر است. از این رو در این فصل، به تفصیل در باب بسترهای اجتماعی و فرهنگی که در هر عصر سبب ظهور یک آیین یا صورت جدید در عزاداری عاشورا شده است سخن گفته شده. در این فصل هم چنین به مدل های دین داری و گفت مان دینی هر عصر و نیز مناسبات بین نهاد دین و سیاست به ترتیب در دوره های تاریخی: دوران زند گی امامان شیعه، آل بویه، سلجوقیان، مغولان، تیموریان، صفویان، افشاریان، زندیان، قاجاریان، پهلوی و انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی، دوران پس از جنگ تا امروز پرداخته شده است. بخش های واپسین این فصل هم به بیان تحولات سال های اخیر در جریان مداحی و عزاداری اختصاص یافته است. در حقیقت نویسنده ی کتاب در این بخش مشاهدات و تجربیات خود را در قالب واقعه نگاری آورده است. پرداختن به زندگی و شرح حال مداحان مشهور (مانند ارضی، حدادیان، کریمی، هلالی، ذاکر و…) و نیز تحلیل و نقد عملکرد شاهان، سلاطین، شخصیت های سیاسی و فرهنگی، مراجع تقلید، روحانیان، روشن فکران و نهادهای سیاسی در قبال عزاداری عاشورا از جمله مباحث فصل یک است.
فصل دو «مفاهیم و کلیات» نام دارد و چنان چه از نامش پیداست؛ به ارایه ی تعاریف و بررسی مفاهیم و مباحث کلی و زیربنایی کتاب اختصاص یافته است. نویسنده در این فصل به تعریف مفاهیمی از جمله «فرهنگ خواص»، «فرهنگ عامه»، «دین»، «دین داری»، «مناسک دینی» و «آیین های دین داران» پرداخته است. از جمله بر این نکته تأکید می کند که باید بین دو مفهوم دین و دین داری تفکیک قایل شد: «مفهوم دین راجع است به ذات و جوهر دین که در هاله ای از تقدس قرار دارد و مرجع تعریف اش خود شارع است؛ اما دین داری به رفتار دینی دین داران راجع است و مرجع تعریف اش فارغ از دستورات و تعاریف دین، عمل بیرونی و بروزها و نمودهای عینی و بشری دستورات دینی است. به عبارت دیگر مقوله ی دین در مقام تعریف است، اما مقوله ی دین داری در مقام تحقق.»
مؤلف در ادامه بین دین داری خواص و دین داری عوام نیز تفاوت هایی را برمی شمرد: «بر دین داری خواص، منطق عقلی و استدلالی حاکم است و یا لااقل حاکمیت این منطق، ارزش محسوب می شود. اما در دین داری عامه، منطق عاطفه و احساس حرف اول را می زند و به عبارتی ذوق محور است. و هرچه دین داری خواص بر اصول دین تکیه دارد، دین داری عوام معمولاً گرایش به التقاط دارد و از اختلاط باورهای عوام و آداب محلی به وجود می آید. به تبع این خصلت، در دین داری عامه نمادهای اساسی دین داری بیش تر متأثر از فرهنگ عامه است و نه از متن دین.»
نویسنده هم چنین بین مناسک دینی و آیین های دین داران نیز قایل به تمایز است: «مناسک دینی در متن دین حضور دارند و تأسیس، تعریف و تبیین چگونگی آنان و جزییات برگزاری شان در نصوص و متون اصیل دینی تصریح و تشریح شده است. در نتیجه تعریف شرایط و اشکال آنان نسبتاً ثابت و تطورناپذیر است… اما آیین های دین داران برخلاف مناسک دینی، منشأ شریعتی ندارند و تعریف شان بر عهده ی خود دین نیست. بلکه مقوله ای اساساً اجتماعی اند و تأسیس، تعریف و تبیین چگونگی آن ها به نوع عمل و شرایط اجتماعی دین داران برمی گردد، و به تبع مانند خود دین داری تابع تحولات اجتماعی و تغییرپذیرند.»
پس از ذکر این مقدمات نویسنده نتیجه می گیرد که عزاداری عاشورا را باید «اولاً از زمره ی مقوله ی دین داری محسوب کرد، نه دین. ثانیاً یکی از آیین های دین داران دانست و نه یک منسک دینی. به همین دلیل این آیین که توسط امامان شیعه پایه ریزی شده بود، پس از چندی و وقتی با فرهنگ ایرانی آمیخته و در آن نهادینه شد، صورت دیگری یافت که به کلی با نمونه ی ساده و اولیه اش تفاوت داشت. صورتی که توسط خود دین داران و به تناسب فرهنگ و باورهای آنان و نیز قرائتی که در هر عصر از مذهب شیعه و قیام امام حسین(ع) داشتند، تعریف شده بود.» این فراز را می توان لبّ همه ی مطالب و مباحث کتاب دانست. این که «پدیده ی آیین ها و مجالس سوگواری علی رغم کارکرد دینی خود، اما بیش و پیش از هر چیز پدیده ای اجتماعی اند و متأثر از تغییرات و تحولات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی».
پس از تعاریف مفاهیم اساسی، نویسنده به تعریف و بررسی 7 مفهوم که آن ها را «عناصر هویتی هیأت های مذهبی» می نامد، پرداخته که عبارتند از: «کارکرد»، «سازمان»، «مخاطب»، «مدل دین داری»، «متولیان»، «مداحی» و «ادبیات». این ها متغیرهایی اند که وی در فصول بعدی از منظر آن ها به مقایسه و بررسی و نقد گونه های مختلف هیأت های مذهبی معاصر می پردازد.
فصل 3 به بررسی مدل های مختلفی اختصاص یافته است که با آن ها می توان هیأت های مذهبی را گونه بندی کرد. نویسنده در این فصل با درنظرگرفتن دو معیار «سازمان» و «مخاطب»، 15 مدل فرضی گونه بندی را بررسی کرده و در انتها یک مدل تلفیقی و چندبعدی را به عنوان «مدل ساختی ـ کارکردی» پیش نهاد کرده است. «طبق این مدل ـ که مدل بنیادی و زیربنایی مباحث کتاب است ـ هیأت های مذهبی معاصر را می توان در سه دسته ی «سنتی»، «انقلابی» و «عامه پسند»، به علاوه ی یک گونه ی فرعی «شبه هیأت ها» گنجاند. البته هرکدام این دسته ها خود شامل تقسیم بندی های ثانویه هم می شوند.»
فصل های 4، 5، 6 و 7 به بررسی مجزا و تفصیلی چهار گونه ای اختصاص یافته اند که نویسنده آن ها را محوری ترین و گسترده ترین گونه ها محسوب کرده است؛ به ترتیب: «هیأت های سنتی»، «هیأت های انقلابی دوران جنگ»، «هیأت های انقلابی دوران پس از جنگ» و «هیأت های عامه پسند».
در هر یک از این فصل ها گونه ی مربوط بر اساس 7 شاخصه ای که پیش تر از آن ها به عناصر هویتی هیأت های مذهبی تعبیر شد بررسی شده است؛ به علاوه ی تعریف و ارزیابی آن گونه. در فصل 8 کتاب هم «شبه هیأت ها» معرفی شده اند.
و بالاخره در فصل پایانی ـ که «جمع بندی و نتیجه گیری» نام دارد ـ نویسنده کوشیده است براساس مباحث طرح شده در فصول پیشین، یک مدل نظری کاربردی را برای تبیین تغییرات و تحولات هیأت های مذهبی تدوین کند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.