هر دفعه مکه می رفت، توی دلم یک جوری می شد، انگار می خواهد برود و برنگردد. اما این بار نمی دانم چرا نسبت به دفعه های قبل خیالم راحت تر بود. با این حال، این بار هم خیلی بهش اصرار کردم و گفتم: «نرو مرجان. قبلاً دو بار رفتی، دیگه نرو. تو الان فرماندار شدی و موقعیت شغلیت ممکنه با مرخصی طولانی به خطر بیفته. اگر یه اتفاقی توی شهر بیفته چی؟» اما او گوشش به حرف کسی بدهکار نبود. در جوابم گفت: «نه، مکه برای من از فرمانداری مهم تره. وقتی می تونم برم مکه، نمی تونم ازش بگذرم.» پشت بندش هم گفت: «تو مکه نرفتی و نمی دونی من چی می گم … این دفعه می خوام همۀ اعمال رو تمام و کمال انجام بدم. می خوام برم کوه احد. دیگه وقت خودم رو نمی خوام برای خرید تلف کنم. می خوام وقتم رو فقط برای اعمال بذارم.» همین کار را هم کرده بود و این بار فقط برای ما خواهرها هر کدام انگشتر نقرۀ فیروزه و برای خواهر شوهرش، آیتکین که عروسی اش بود، گردن بند طلایی به عنوان کادو گرفته بود. این ها داخل ساکش بود که هم سفرهایش برایمان آوردند.

داستان رویان
110,000 تومان10٪ تخفیف99,000 تومان

قصه های امام علی و یارانش 6 مردی که از بازار گذشت
6,000 تومان10٪ تخفیف5,400 تومان
کعبه بوی بهشت می دهد
23,500 تومان10٪ تخفیف21,150 تومان
زندگی مرجان نازقلیچی، شهید فاجعه منا (فرماندار شهرستان ترکمن)
در انبار موجود نمی باشد
somdn_product_page
شناسه محصول:
9786003301511
دسته: رمان و داستان
برچسب: زندگی مرجان نازقلیچی, شهید فاجعه منا, فرماندار شهرستان ترکمن, کعبه بوی بهشت می دهد
توضیحات
توضیحات تکمیلی
وزن | 253 گرم |
---|---|
تعداد صفحه |
320 |
نوع جلد |
جلد نرم |
ناشر | |
نویسنده | |
رده سنی |
بزرگسال |
نظرات (0)
اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “کعبه بوی بهشت می دهد” لغو پاسخ
برای ثبت نقد و بررسی وارد حساب کاربری خود شوید.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.