آخرین پیامبر
کودکان از شنیدن داستانها لذت میبرند. به خصوص درباره الگوهای شخصیتی و رفتاری چون پیامبران الهی گفتگو میشود. این داستانها به خصوص برای کودکانی که در خانوادههای مذهبی و معتقد رشد میکنند، بسیار مفید است. و آگاهی افراد از زندگی این بزرگان از همان دوران کودکی اهمیت دارد تا با سرشت رفتاری آنها مخلوط شود و زندگی و آینده آنان از رفتار پیامبران اثر بپذیرد. علاوه بر این داستان پیامبران الهی به واسطه اتفاقات مهم و خاص خودشان برای کودکان جذابیت بسیاری دارد.
در مجموعه داستان پیامبران با داستان زندگی و قصههای 12 نفر از پیامبران بزرگ برای کودکان به صورت داستان آشنا میشویم. در این کتاب داستان حضرت محمد(ص) را میخوانیم.
برشی از کتاب:
حالا محمد تنهای تنها بود. او چند عمو داشت. یکی از آنها به نام «ابوطالب» مسئولیتش را به عهده گرفت.
ابوطالب، تاجر بود و گوسفندان زیادی داشت. محمد هر روز تعدادی از این گوسفندها را به صحرا میبرد.
زمان گذشت و گذشت تا محمد به سنّ نوجوانی رسید.
یک روز ابوطالب قرار بود با کاروان تجاریاش به سفر برود. محمد گفت: «عموجان! آیا من هم میتوانم با شما به این سفر بیایم؟»
ابوطالب گفت: «این سفر، طولانی و سخت است و تو را خسته خواهد کرد.»
محمد گفت: «عیبی ندارد. من سفر را دوست دارم و از سختیهایش نمیترسم.»
ابوطالب قبول کرد و محمد آمادۀ یک سفر سخت، اما خاطرهانگیز شد.
سفر با کاروان تجاری با اینکه خستهکننده بود، اما برای محمد تازگی داشت و از آن لذت میبرد.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.