برشی از کتاب سبزترین نذر:
« امیرمهدی هربار که کنار پدرش توی صف ایستاده و نماز خوانده بود در دلش آرزو می کرد که کاش مثل آن پسر بتواند با صدای زیبا اذان بگوید. اما نمی دانست چگونه. خیلی وقت ها توی خانه، مدادش را به عنوان بلندگو میگرفت جلوی دهانش ومثل او یک دستش را میگذاشت کنار گوشش و با صدای بلند «الله اکبر» میگفت.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.