برشی از کتاب به اتفاق فرمانده:
حبیب نقشه را روی زمین پهن میکند و میگوید: با توجه به اینکه مسیر دسترسی به محل اسکان کاروان از دو طرف ممکن است؛ باید حواسمان را به در پشتی جمع کنیم. انگشت روی خانهی بلند میگذارد که روبروی محل اسکان است. میگوید: هنوز نتوانستهایم این خانه را آنالیز کنیم؛ ولی احتمال خطر از اینجا هست مخصوصاً اینکه رفت و آمدها به این خانه خیلی کم و برنامهریزی شده است.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.