برشی از کتاب ادب الهی 2:
این مطلب را قبلا مطرح کردم که وقتی شیطان به معنای اعم وارد می شود, می خواهد دست انسان خالی باشد.حالا از هر بعدی که به این مساله نگاه کنید ابتدا در یک درجه پائینش در مورد امثال ما سعی می کند انسان را به سوی معاصی سوق دهد;اما اگر دید نمی توانداین کار را بکند و انسان به سمت معصیت نمی رود, سراغ حسنات او می رود. یعنی کاری می کند که در مرحله اول ,حسنه ای را انجام ندهد و در مرحله دوم حسنات را ترک کند. اگر به این امر موفق نشد در این جهت تلاش می کند که حسنات را انجام بدهد, اما برای غیر خدا انجام بدهد. اینها مرا حل مکر شیطان بود. ابتدا برای ارتکاب سیئات تلاش می کند.
اگر نشد وارد حسنات می شود، می گوید: برای دیگری انجام بده,اگر نشد می گوید: برای خودت انجام بده. وقتی خودم آمد وسط طبق سلیقه خودم عمل می کنم.
یکی از بزرگان بود که این مطلب را پنجاه سال پیش بیش از مکرر از ایشان شنیدم. ایشان رضوان الله علیه مطالبی را می فرمود که آن موقع متوجه ظرافت آن نمی شدم بعد دیدم که چه قدر مطالب ایشان ظریف بود. ایشان گاهی تعبیر می کرد ای جوان!نمی خواهد به خودت فشار بیاوری و با چرت , نمازشب بخوانی! بخواب ثواب خواب تو بیش از نماز شب است. من این حرف ایشان را پس می زدم. خیلی حرف عجیبی بود. چقدر در آثار و برکات نماز شب سخن گفته اند و من متوجه نمی شدم که ظرافت بیان ایشان چه بود و می خواست بگوید: این بلند شدن از حب به نفس است; چرا به خودت فشار می آوری؟
اصلا همین که انسان سلیقه ای عمل نکند خودش ریاضت است; یعنی همین سلیقه ای عمل نکردن , مجاهده با نفس است.
( ادب الهی / جلد دوم / صفحه 31 و 32 )
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.