خیابان از سروصدای شهر حوصلهاش سر رفت. گفت: «از اینجا میرم. »چمدانش را برداشت و شبانه از شهر بیرون رفت. رفت و رفتتا به یک آبادی رسید. نگاهی به خانههای گلی و کوچههای خاکیآنجا انداخت. با خودش گفت: چه جای آرامی! اینجا میمانم.مردم شهر که صبح از خواب بیدار شدند، دیدند که خیاباننیست. شروع کردند توی کوچهها دنبال خیابان گشتن. از طرفدیگر، مردم آبادی که چشمشان به خیابان افتاد، خوشحال شدند.بچّهها توپ آوردند و گلکوچک بازی کردند. دخترها هم خط لیلیکشیدند و لیلیبازی کردند. زنها هم دور هم جمع شدند و حرفزدند. مردها هم گوسفندهایشان را بردند روی خیابان و به طرفصحرا هیهیکنان راه افتادند.
خیابانی که حوصله اش سر رفت
40,000 تومان 36,000 تومان
ناموجود
شناسه محصول:
9786000334987
دسته: متفرقه
توضیحات
توضیحات تکمیلی
قطع کتاب |
رقعی |
---|---|
رده سنی |
بزرگسال |
تعداد صفحه |
208 |
ناشر | |
نویسنده | |
شابک |
9786000334987 |
نوبت چاپ |
اول |
نظرات (0)
اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “خیابانی که حوصله اش سر رفت” لغو پاسخ
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.