با دخترم صحبت کردم هم می خواستم نظرش را بپرسم هم شرایط را آمادة رفتن کنم، گفتم: «دارم می روم سوریه، رفتن است و شاید برگشتی نباشد…» بغض کرد و چشمانش قرمز شد. گفت: «بابا، شهادت اتفاق بزرگی است که نصیب هرکسی نمی شود. اگر خدا تو را حفظ کرده در دفا عمقدس و امروز اگر شما برای بچه های مردم از آن روزها صحبت می کنی، این خودش انجام تکلیف است. من دلم نمی خواهد تو را از دست بدهم. من غیر از تو هیچ کسی را ندارم که مرا حمایت کند. » اشک ریخت و سرش را کرد زیر پتو. شنیدن این جملات برایم سخت بود ولی باید شرایط رفتنم را آماده می کردم. همسرم می گفت: «من به نظرت احترام می گذارم، ولی ما درشرایط بدی هستیم. خواهرم مریض است و الان وجودت در کنارم مرا دلگرم می کند. » تمام روز این حر فها در ذهنم تکرار می شد. مادرم هم که در طبقة بالای خان همان زندگی می کرد به من می گفت: «تو برادرم هستی، پدرم هستی، همه کَسَم هستی، نوشو برارجان! »

خواب آذر
28,000 تومان10٪ تخفیف25,200 تومان

صد حکمت صد رباعی
25,000 تومان10٪ تخفیف22,500 تومان
ردپای مه
55,000 تومان10٪ تخفیف49,500 تومان
در انبار موجود نمی باشد
somdn_product_page
شناسه محصول:
9786000333362
دسته: متفرقه
توضیحات
توضیحات تکمیلی
قطع کتاب |
رقعی |
---|---|
رده سنی |
بزرگسال |
تعداد صفحه |
360 |
ناشر | |
نویسنده | , |
شابک |
9786000333362 |
نوبت چاپ |
اول |
نظرات (0)
اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “ردپای مه” لغو پاسخ
برای ثبت نقد و بررسی وارد حساب کاربری خود شوید.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.