«یک نفرشان هم مدام توی بلندگو میگفت: «ارجاع» یعنی برگردید. از کجا باید برمیگشتیم؟ راهی برای برگشتن نبود. از انتهای خیابان هم مدام جمعیت به داخل تزریق میشد.اوضاع داشت بغرنجتر میشد. صدای نالهها و استغاثهها بلندتر شده بود. خیلیها از کشورهای دیگر این سفر را خانوادگی میآیند. با بچههای کوچکشان حتی. بعضیها التماس میکردند به بچهشان کمک کنیم، پسری نشسته بود بالای سر پدرش و بادش میزد. به زبان عربی التماس میکرد به او کمک کنند.اقبال جمعیت برای بالا رفتن از چادرها بیشتر شده بود. خیلیها با هزار بدبختی تا نیمه خودشان را میکشیدند و همان دم که باید میرفتند روی سقف چادرهای سفید؛ کم میآوردند. خم میماندند روی نردههای فلزی داغ و گاهی تیز. تعادلشان را از دست میدادند. میافتادند پایین روی جسد زواری که کمی قبل از آنها برای این کار تلاش کرده بودند و ناکام مانده بودند. کافی بود یکی از آنها که داشت از چادرهای پشت سرم بالا میرفت بیافتد روی من… »
توضیحات
توضیحات تکمیلی
قطع کتاب |
رقعی |
---|---|
رده سنی |
بزرگسال |
تعداد صفحه |
240 |
ناشر | |
نویسنده | |
شابک |
9786000334604 |
نوبت چاپ |
سوم |
نظرات (0)
اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “خیابان 204” لغو پاسخ
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.