تازه سیّد را شناخته بود؛ خودش بود، همان امام مهربان، همان که در مسیرِ آمدن به مشهد خودش و آن
خانم قصهای از او برای هم تعریف کرده بودند. بیاختیار زیر لب گفت: «یا ضامن آهو! … یا … »
در میان نگاههای مبهوت شهربانو، امام دعایی خواند و گفت: «نگران علی نباش. »
شهربانو این جمله را که شنید، با صدای گریه ی علی کوچولو چشمهایش را باز کرد….
توضیحات
توضیحات تکمیلی
قطع کتاب |
رقعی |
---|---|
رده سنی |
بزرگسال |
تعداد صفحه |
32 |
ناشر | |
نویسنده | |
شابک |
9786000333164 |
نوبت چاپ |
اول |
نظرات (0)
اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “اینجا که مشهد نیست” لغو پاسخ
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.