بیا دخیل ببندیم…
صدای آمدنت می برد مرا به فراسو
به بارگاه نوازش، به آستانه جادو
چه هارمونیِ نابیست در سکوت شبانه
میان دست تو و موج پرتلاطم گیسو
کنار من بنشین تا به شعر لب بگشایم
شبیه شاخه گلی سرخ در معیت کندو
کنار من بنشین با همان صمیمیت محض
بپرس حال و هوای مرا به لهجه شب بو
به روح یخ زده ام یک بغل بهار عطا کن
مرا به وجد بیاور، شبیه قمری و تیهو
نگو که فاصله داریم از جهان معاصر
نگو که کهنه شده عشق در طلسم هیاهو
تمام هستیِ من یک دل است، یک دل ساده
مرا چه کار به تفسیر این زمانه نُه تو؟
بیا کبوتر جَلد حریم یار بمانیم
بیا دخیل ببندیم نزد ضامن آهو…
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.