متنی از کتاب گهواره ای برای کلاغ های ته باغ :
من به سهمِ قاصدک از پرواز
و به گیسِ بلندِ باد
که در کوچه راه افتاده
بهانه میگیرم!
من
به دلتنگیِ دلم بهانه میگیرم!
و باور میکنم
هیچ ماهیای
در این تنگها
نهنگ نمیشود
تلخ است و کوتاه
فرصت دوست داشتنت
به ابدیتی می اندیشم
که مرگ
سخت شیرین است
***********
سلول های تو
در دهان مورچه ها
تشریح می شود
شعرهای من
درگلوی هیچ طنابی
جانمی گیرد!
***************
پدر بزرگ اسب را در دشت تازاند
سبیلش را تاباند
و نعره دو لولش
جوجه کبک ها را چشم به راه گذاشت
جنگ ازخانه ما گذشت
پدرم بزرگ شد مادرم سیاه پوش
من امروز در گوش تمام تفنگ ها لالایی می خوانم
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.