کتاب موضوع انقلاب را برای گروه سنی نوجوان از زاویه دید اول شخص روایت می کند.«رؤیای بعد از ظهر» داستان پسری نوجوان را روایت می کند که به ناگاه به دنیای چند سال گذشته پرت می شود. او هنگام تعمیر چراغ مطالعه اش، با جرقه برق بیهوش شده و وقتی چشمش را باز می کند، متوجه تغییرات در اطراف خود می شود. این اتفاق سبب شده تا او به سال های پیش از انقلاب و به بحبوحه حوادث آن ایام سفر کند.
از متن کتاب :
ماجرا درست از وقتی شروع شد که جراغ مطالعه اتاقم خراب شد و خواستم خودم درستش کنم .ساعت دقیقا دو بعد از ظهر بود و همه خواب بودند .به آشپزخانه رفتم و از توی میز ابزار بابا پیچ گوشتی و انبردست را برداشتم ؛ البته بی سرو صدا ، چون اگر مامان می فهمید ، حسابم را می رسید و دیگر خبری از خواندن بعد از ظهر نبود که حق هم داشت ؛ یعنی حالا می فهمم حق داشت . مادرها همیشه حق دارند.
با پیچ گوشتی به جان چراغ افتادم ؛ بدون آنکه دوشاخه اش را از پریز بیرون بکشم . یک دفعه چراغ جرقه زد . تکان شدیدی خوردم . انگار نیروی خیلی زیادی هلم داد و پرتم کرد گوشه اتاق.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.