متن پیش رو دستاورد برگزاری دومین همایش ملی ظرفیت های فرهنگی – تمدنی اهل بیت است که در سال 1395 به همت پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی و همکاری پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه، دانشگاه امام صادق (ع)، دانشگاه باقر العلوم (ع) و موسسه علمی – فرهنگی آفاق حکمت برگزار شد.
آیین ها و مناسکی مانند کنگره اربعین را، که از سویی منشأ الهیاتی دارند و از سوی دیگر علل مادی و صوری و فاعلی زمینی، حداقل با سه رویکرد می توان مطالعه و بررسی کرد:
با رویکردی تکوینی و منظری که نقش خدا را در عالم تکوین و نظامات عالم بررسی می کند؛
رویکردی تشریعی و شناخت حکم الله و تشخیص وظایف مکلّفان در به جاآوردن منسک و آیین مطابق دستورهای دینی با رویکردی اجتماعی که دارای سه وجه است:
وجه سیاسی که به تولید قدرت منجر می شود؛
وجه اقتصادی که به تولید ثروت منجر می شود؛
و وجه فرهنگی که به تولید اندیشه و آداب و رسوم و… منجر می شود.
توضیح مطلب آنکه:
1. اربعین پدیده ای قابل بررسی با رویکرد تکوینی و نظام مدیریت الهی
در این رویکرد اربعین به مثابه پدیده ای قدسی با رویکردی تکوینی در چارچوب حکمت نظری قابل مطالعه است. حکمت نظری مبنای تحلیل فهم و درک پدیده های تکوینی عالم فارغ از اختیار و اراده انسان است. در این رویکرد از دخالت های تکوینی خداوند از طریق سنت های آفرینش در شکل گیری و روند پدیده هایی مثل اربعین بحث به میان می آید. بحث در اینجا از اراده انسانی و فاعل مختار و مراد نیست و مطالعات وجهی الهیاتی با رویکردی تکوینی دارند.
2. اربعین پدیده ای قابل بررسی با رویکرد تشریعی
در این رویکرد، اربعین، به مثابه یک منسک دینی که احکام پنج گانه (واجب و حرام و مستحب و مکروه و مباح) شامل حال آن می شود بحث و بررسی می شود. منسک در اینجا همان وجه نمادین و شعائر دین داری است که می تواند شاخصی باشد برای میزان دین داری البته نه شاخص تام و کامل. در این رویکرد، دخالت های تشریعی از طریق وحی و نبوت و سلسله امامت مبنای تحلیل و بررسی است.
اینکه زائرِ طریقِ زیارت اباعبدالله در ایام اربعین به طور خاص آیا تکالیف واجب و حرام و مکروه و مستحبی به عهده دارد یا خیر؟ آیا سنن خاصی در این ایام تشریع شده است یا خیر؟ آیا تزاحمات یا تعارضاتی بین احکام وجود دارد؟ آیا احکام خاصی در این ایام یا در این اماکن دچار قید یا تخصیص می شوند؟
خلاصه در این رویکرد با محوریت زمان و مکان خاص برای مکلف مجموعه ای از تکالیف در قالب تکالیف پنج گانه بحث و بررسی می شود.
3. اربعین پدیده ای قابل بررسی با رویکرد حکمت عملی
حکمت عملی مبنای تحلیل فهم و درک پدیده های عالم واقع ذیل اراده انسان است و در چارچوب تشریعیات و اعتباریات و عرفیات است. می توان در اینجا مطرح کرد که مطالعه با رویکرد حکمت عملی همان علم مدنی و مطالعات اجتماعی است.
راهپیمایی اربعین کنشی جمعی است که از منظر سیاسی، فرهنگی، و اقتصادی قابل تحلیل است و رفتار های جمعی و فردی متراکمی در آن رخ می دهد. گاه این رفتار ها و کنش هایِ منجر به راهپیمایی اربعین، به مثابه کنشی اجتماعی، باید با رویکرد هنجاری، توصیفی، و تبیینی بررسی و احکام تجویزی آن نیز استخراج شود.
اما برخی علاقه بیشتری دارند که این گونه پدیده ها را بسیط و فارغ از این وجوه بنگرند. اگر هم کسانی باشند که همت کنند و با رویکردهای فوق الذکر بخواهند آن را مطالعه کنند و کنش هایی را که در بستر این گونه آیین ها رخ نمایی می کند مطالعه کنند، به علم زدگی و عدم درک ماهیت الهی و تفنن زدگی متهم می شوند.
بی شک درک آیینی دینی، مانند اربعین، بدون حضور در آن و شریک شدن در موج خروشان عواطف و احساسات اصیل کنشگران و شرکت کنندگان و بدون موشکافی ابعاد آن میسر نیست، اما تعجب می کنم که چرا عده ای به دنبال ساده سازی آن هستند؟!
نمی خواهم در این یادداشت آن ها را به کوته اندیشی و بی دقتی متهم کنم، اما نتیجه نگاه های صفر و یکی آن ها چیزی جز ایجاد این تصور نیست.
در چهار سال اخیر، که موفق به حضور در این معجزه سیدالشهدا شده ام، هر سال وجوهی از زوایای پنهان آن برایم آشکار شده و امیدوارم تا پایان عمر این توفیق سلب نشود.
اما واقعیت این است که اگر چنین پدیده عظیم اجتماعی و خودجوش با محوریت حب و عشق در کشوری دیگر برگزار می شد که صاحب چارچوب های نظری و پارادایم های علمی معتنابهی هستند به راحتی از آن گذر نمی کردند و نشست های علمی و تحلیلی فراوان و آثار مکتوب شفاهی بسیار حول محور آن تولید می شد و سعی می شد از همه ظرایف و لطایف آن در حد توان ذهن بشری پرده برداشته شود و از آن در بستر اصلاح نظامات علمی و سیاست گذاری های اجتماعی، برنامه ریزی ها، و حتی اصلاح نظام تقنین و… بهره برداری شود.
واقعیت پیش رو نشان می دهد به مثابه تمام ظرفیت هایی که در قالب مناسک و آیین های دینی برای احیای فطرت محجوبه به طبیعت عالم مادی و پاسخ گویی به نظام نیاز های برآمده از فطرت مخموره الهی بی توجه بودیم، با اربعین نیز بنای چنین مواجهه ای داریم و هیچ نقشه مدون و راهبرد و سیاست مشخصی برای شناخت و بهره برداری از این ظرفیت بی بدیل نداریم.
ساده سازی در این مسیر و تقلیل ایفای نقش در قالب خدمات رسانی و مدیریت غذا و مکان خواب و موکب سازی های غیراصیل یک روی سکه و همایش زدگی بدون نقشه و راهبرد و برگزاری نمایش های به ظاهر علمی هم روی دیگر سکه است و این دو رو را باید با هم نگریست.
شکی نیست که ایجاد شور حسینی و خدمت رسانی به زائرالحسین برای هرچه بهتر و باشکوه تر برگزار شدن آیین حسینی لازم است، اما سیاست گذاری علمی و تلاش در مسیر بالا بردن شعور حسینی از منظری تمدنی لازم نیست؟
کم نداشتیم ظرفیت های جامعه سازی که با فرصت سوزی سوختند و اکنون دست ما از بهره بری از آن ها کوتاه است.
هشت سال دفاع مقدس از همین نمونه هاست که هم زمان با آن هیچ تلاشی برای استخراج ذخیره های دانشی آن برای نظام سازی و مدیریت آینده نظام اجتماعی نشد و اکنون تمام ظرفیت های آن برای ما به چند فیلم و چند کتاب خاطره و عکس هایی از سرداران آن و نام چند خیابان تبدیل شده است. آیا از بستر زندگی جمعی دوران جنگ مدل های تربیتی و نظامات سیاسی و اقتصادی و فرهنگی قابل استخراج نیست؟ نمی شد راز و رمز های ایثار و شور جهاد و مقاومت و الگو های رفتاری و معرفتی آن را استخراج کرد؟
الگو های نابی که برآمده از فطرت اصیل و ناب انسانی در دفاع از حقانیت دینی رخ نمایی می کرد. آسیب های غیراصیل آن قابل مطالعه نبود تا از رهگذر آن جامعه در آینده آن آسیب ها را در خود نبیند؟
نمونه دیگر آیین ها و راهپیمایی ها و گردهمایی های سالانه ما از ابتدای انقلاب اسلامی تا کنون است که ابعاد بسیاری در بر دارد و قس علی هذا…
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.