نمای نزدیک:«جنگجویان کوچک» یک نمایشنامه کودکانه به زبان شعر درباره لزوم رعایت حقوق همه افراد درون یک جامعه است که مهری ماهوتی نگارش آن را انجام داده.
در همسایگی یک گنجشک کوچک، فیلی زندگی می¬کند که تنها کسی که برای اهمیت دارد، خودش است؛ فیل پاهای بزرگش را هر جای جنگل که بخواهد می¬گذارد و تند تند راه می¬رود، برای حمام خود را داخل تالاب کوچک که قورباغه های کوچک آنجا زندگی می¬کنند، می اندازد و …
خلاصه فقط به هیکل بزرگش می¬نازد و هر کاری که دوست داشته باشد، در جنگل می¬کند. حیوانات کوچک و ریز جنگل که از کارهای فیل خسته شده¬اند، دست به کار می شوند و با کمک همدیگر کاری می¬کنند که فیل از آن منطقه فراری شود و دوباره زندگی عادی به لانه های کوچک آنها برگردد.
مهری ماهوتی در نمایشنامه «جنگجویان کوچک» به بچه¬هایی که جثه¬شان بزرگتر از بقیه است، می¬آموزد که نباید فکر کنند چون از بقیه بچه¬ها بزرگترند، می¬توانند به آنها زور بگویند. او همچنین بچه¬هایی را که جثه کوچتری از بقیه دارند، متوجه این مسئله می¬کند که وقتی کسی که جثه¬اش از آنها بزرگتر است، به آنها زور می¬گوید، اگر فکرهایشان را روی هم بگذارند، می¬توانند با کمک یکدیگر مشکلشان را حل کنند.
نمای میانی:مهری ماهوتی 26 فروردین سال 1340 در بابل به دنیا آمد. بعد از گذراندن مقطع راهنمایی و دبیرستان به تهران آمد و تحصیل در رشته بانکداری را آغاز کرد اما از آنجا که میانهای با اعداد نداشت، دانشگاه را رها کرد. ماهوتی سپس به صورت جدی وارد عرصه قصهنویسی شد و اولین قصه کودکانه او در «کیهان بچهها» و اولین کتابش به نام « مثل خورشید» در سال 1372 به چاپ رسید.
نمای دور:مهری ماهوتی: نوشتن واقعاً دست خودم نبود. آنقدر شیرین و خواستنی بود که بی¬اختیار با یک دنیا شوق و شور به طرف آن میرفتم و میروم. حس خوبی است. زمان و مکان نمیشناسد. همیشه حضور خودش را ترجیح میدهد و اگر نتواند خلق شود، لج شما را درمیآورد. البته پشتکار مورچهها از من بیشتر است؛ آنها وقتی زمین میخورند گریه نمیکنند، حتا به زمین فکر هم نمیکنند، سریع بلند میشوند و دوباره ادامه میدهند . ولی من… اگرچه درجا نمیزنم ولی غصه میخورم و خجالت میکشم، گاهی هم گریه میکنم… زمان که قلم به دست می¬برم، کودکم، یک کودک با همه خصوصیات کودکانهاش؛ گاهی بازیگوش و شاد، گاهی غمگین و بی¬حوصله، گاهی گرسنه و خواب¬آلود و گاهی هم نق نقو… همیشه به موازات نوشتن مطالعه میکنم. گاهی نوشتن را کاملاً کنار میگذارم و فقط مطالعه می¬کنم. خواندن خیلی اهمیت دارد اما من به هزار و یک دلیل نوشتن را ترجیح میدهم.
از کتاب:
قصه گو:
فیله می¬رفت شنا می¬کرد
خیلی سر و صدا می¬کرد
فیل:
فیل بزرگ منم منم
بزرگه پاها و تنم
ببین چه هیکلی دارم
انگار که وزنه¬بردارم
کسی حریف من نیست
حریف این بدن نیست
از همین قلم:«چتر گل» (سوره مهر)، «گلبرگی در باد» (سوره مهر)، «خواب ناز غنچهها»، (سوره مهر)، «بنگ و بنگ و بنگ شکار زرنگ»(سوره مهر)، «نمار چشمه پاکیها»(کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان)، «مروارید مکه» (کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان) و …
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.