نمای نزدیک:آوازه حکیمی ایرانی که تالیفاتش از قرن چهارم و پنجم هجری تا امروز پیوسته مورد توجه بوده و هنوز هم رنگ کهنگی به خود نگرفته، تا دورترین مراکز علمی و دانشگاهی جهان هم رسیده است و کتاب «قانون»اش زیربنای اساسی علم پزشکی جدید به شمار میآید. بنابراین نوشتن از زندگی حکیم شیخالرئیس (ابوعلی سینا)، نوشتن درباره کسی است که نماینده و الگویی تحسینبرانگیز از یک دانشمند مسلمان و ایرانی شناخته میشود.
«زندانی قلعه هفت حصار»، زندگی این چهره برجسته علمی را به شیوهای داستانی و با نثری روان و خواندنی روایت میکند؛ به گونهای که میتوان از خلال ماجراهای زندگی او از جمله دیدار با شیخ ابوسعیدابیالخیر، درمان پسر ملکخاتون در ری، ازدواج با یاسمین، کنیز فراری خلیفه بغداد، درمان شمسالدوله و… به وجوه مختلفی از شخصیت این دانشمند بزرگ رسید.
نمای میانی:حسین فتاحی نویسنده نامآشنای ادبیات کودک و نوجوان، در سال 1336 در یزد متولد شد. وی تاکنون در سه حوزه تألیف، ترجمه و بازنویسی متون کلاسیک آثار متعددی منتشر کرده است که رمان سهگانه او که با موضوع حوادث پیش از 17 شهریور تا دوران پس از پیروزی انقلاب انقلاب برای نوجوان تدوین شده است یکی از شاخصترین آنها به شمار میآید که جوایز معتبری هم برای فتاحی در پی داشته است.
نمای دور:علیاصغر نجابت (نویسنده و پژوهشگر): در فضای علمی کنونی، «دانشمند» به کسی گفته میشود که تنها بر یک رشته علمی تسلط داشته باشد و بتواند در آن رشته نوآوری کرده و آن را یک گام به جلو ببرد اما با مطالعه تاریخ علم به دورههایی بر میخوریم که در آنها «دانشمند» وصف کسی است که در تمامی شاخههای علوم زمان خود مهارت داشته و در چند حوزه از آنها صاحبنظر به حساب آید؛ بنابراین ممکن است در بررسی تاریخچه علوم مختلف به نام یک دانشمند برخورد کنیم که در رشد تمامی دانشهای معاصر خودش موثر بوده و نام او به عنوان یک نابغه در تاریخ ثبت شده است.
از این دسته دانشمندان در تاریخ ایران و مشرق زمین فراوان میتوان یافت، اما بیتردید در میان آنها «ابوعلی سینا» نامدارترین دانشمند مسلمان و ایرانی است که «زندانی قلعه هفت حصار» تصویر دقیقی از این حکیم نامدار به دست میدهد که مطالعه آن برای نوجوانان میتواند بسیار مفید باشد.
از کتاب: بوعلی به طرف شیرازی چرخید و چشم در چشمان او دوخت و گفت: گفتم که من از این دربارها متنفرم. دو بار در دربار این پادشاهان خدمت کردم و هر دو بار زندگیام به خطر افتاد؛ ولی از آنجا که نمیخواهم زندگی تو را به خطر بیندازم، از اینجا میروم.
به فرستادگان ملک خاتون اطلاع بده که فردا صبح به طرف ری حرکت میکنیم. بعد به طرف پنجره رفت و به درختان و شاخههای سبز و درهم آنها خیره ماند.صفحه 96
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.