ننه پنبه

کتاب «ننه پنبه» که داستانی اجتماعی است، روایت کودکی است که مادرش به هنگان به دنیا آوردن او از دنیا رفته و او از ترسِ مردن گاوش در هنگام به دنیا آوردن گوساله ای که در شکمش است، تمام روستا را برای آوردن «ننه پنبه» زیرپا می گذارد. مشکل از آنجا آغاز می شود که «ممد حسن» متوجه می شود که پاهای «ننه پنبه» شکسته است و او نمی تواند باپای پیاده برای به دنیا آوردن بچه ی گاوِ ممدحسن بیاید. مریم پوریامین نویسنده ی این کتاب در مصاحبه با سوره مهر هدف خود از نوشتن این کتاب را بیان عاطفه و مهربانی در عصر حاضر دانسته و گفته است با توجه به کمرنگ شدن عاطفه، مهربانی و مشارکت در دنیای امروز، سعی کرده این مفاهیم را به کودکان گوشزد کند. داستان این کتاب در روستا رخ می دهد، اما نویسنده معتقد است برای نوشتن آن از سبک نوشتاری مدرن بهره گرفته است. این مدرن بودن داستان در عین نزدیک بودن آن به حال و هوای روستایی، آن را هم برای کودکان شهری و هم روستایی قابل خواندن می کند.
گزیده متن: ممد حسن دوید. دلش داشت می ترکید. آبجی تنها بود. گاو سفید تنها بود. گوساله هم توی شکم مادر تنها بود. آسمان را نگاه کرد. خدا رفته بود به بالای سر گاو. ممدحسن ، همان طور که از روی پرچین می پرید، فریاد کشید: «ما…د…ر…»