نمای میانی: انشاهای بامزهاش در کلاس همه بچهها را از خنده روده بُر میکرد. نوشتن از همان روزها آغاز شد تا رسید به چاپ اولین کتابش به نام «فردوسی» در سال ۱۳۸۰ و یک سال بعد هم «بچهها دلم برایتان تنگ میشود» که هر دو برای نوجوانان بودند. تا امروز، بیشتر آنچه نوشته برای بچهها بوده است. عزت الله الوندی، نویسنده ۳9 ساله امروز، جز نوشتن داستان، روزنامه نگار است و سالهاست در مطبوعات قلم میزند.
نمای دور:عزتالله الوندی: قرار بود این کار سه کتاب مجزا باشد. من این داستان را در حالتی کاملا برانگیخته نوشتم. یادم میآید که برای نوشتن قصه اول، روی میزم جز یک خودکار قرمز و چند تا کاغذ چیز دیگری نبود و همان لحظه که احساس کردم حس نوشتن در حال شکلگیری است، خودکار را برداشتم و بدون وقفه تا آخر قصه را نوشتم. در واقع داستانی الهامی بود که همان لحظه شکل میگرفت. مخاطب قصه اول کودک و خردسال است و مخاطب قصه دوم سطح بالاتری از اولی دارد و مخاطب قصه سوم سطحش از بقیه بالاتر است. قصد من این بود که در ابتدای کتاب بنویسم قصه اول را برای خواهر و برادر کوچکتر از خودتان بخوانید، قصه دوم را خودتان بخوانید و قصه سوم را برای برادر یا خواهر بزرگتر از خودتان . اما متأسفانه این ایده شکل نگرفت و اجرایی نشد. دراین قصه یک جور حس جستجو برای پیدا کردن خود و یافتن حقیقت در شخصیت اصلی در حال شکلگیری است.
از کتاب:سالمون وقتی خودکار قرمز را دید، گل از گلش شکفت؛ انگاردنیا در همین خودکار قرمز خلاصه میشد! سالمون عاقل، چند دقیقه بعد، یک گلدان گل سرخ کشید، با برگهای سبز و براق. ولی باز هم چیزی کم بود. شما میدانید چه چیزی؟ من خودم نمیدانم؛ و لی حتم دارم به زودی پیدایش میشود.صفحه ۲۲
از همین قلم:بچهها دلم برایتان تنگ میشود (سوره مهر) پشت شیشههای مات (سوره مهر) خوابی به رنگ فراموشی (سوره مهر) مردی به رنگ پرتقال (شاهد) ایوان بهار (ستارهها) زرین کوب (مدرسه) فردوسی (مدرسه) قدر استاد (نشر شهر) دوباره برمیگردی مرد بارانی (ستارهها)
افتخارات:برنده جایزه ادبیات کودک وزارت فرهنگ آلمان
لینک خرید نسخه الکترونیکی
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.