نمای دور:شهرام شفیعی: هر نویسنده توانایی با آثارِ خود، جغرافیا و بایدهایتازهای برای خوانندگانش ایجاد میکند و به جنگ نبایدهای قبلی میرود. کسی که برای نوجوانان کار میکند باید محدودیتهای روانشناسی، جامعهشناسی و تربیتی، دایره واژگان، رده سنی و… را مدّ نظر داشته باشد؛ چرا که این حیطه کاملاً تعریفشده و مشخص است. در این زمینه جاذبه برای من عامل مهمی است و در سالهای گذشته سعیام بر این بوده که این ویژگی را در کارهایم مورد توجه قرار دهم. اما مسئله مهمتر این است که ما کتابخوانــی را بین نوجوانان فراگیـر کنیم و بهویژه برای هنــر یک وجه سرگرمی درنظر بگیریم، چرا که هنر خوب باید سرگرمکننده هم باشد. طنز من ترکیب تلخی و شیرینی است؛ ترکیبی که کاملاً از زندگی اقتباسشده و بستگی به این دارد که از صافی ذهن چه کسی گذشته باشد. من قصههای شاد نمینویسم و نهایتاً تهمزهای از تلخی در کارهای من وجود دارد.
از کتاب:در اون دیدار لعنتی، قرار شد من تهوع رو با میل خودش دستگیر کنم و بعد از اینکه جایزه رو با هم نصف کردیم فوراً آزادش کنم. خلاصه تهوع با پای خودش اومد و توی زندون من مهمون شد. پروفسور هر شب براش بوقلمون با اسفناج آبپز درست میکرد و مادربزرگ هم همبازی شطرنجش بود. من جایزه روگرفتم؛ ولی تهوع رو فوراً تحویل زندان مرکزی دادم… و البته عکس منم رفت توی صفحه اول روزنامه شهر، درست بالای آگهی داروی ضد یبوست که مهمترین جای صفحهس. صفحه ۸۱
عزیزم چه رنگی بپوشم؟
25,000 تومان قیمت اصلی 25,000 تومان بود.22,500 تومانقیمت فعلی 22,500 تومان است.
نمای نزدیک:شهرام شفیعی در «قصههای غرب وحشی»، شیوهای کاملا تصویری و سینمایی برای روایت داستانش بکار میگیرد. روایت او از نظر تقسیم بندی مکانی و زمانی و توالی فصلهای مختلف، ریتمی کاملا حساب شده و دقیق دارد؛ به گونهای که انگار با اثری دکوپاژ شده و تدوینی حرفهای در یک اثر سینمایی روبهروییم. شفیعی خوب میداند که کجا باید مخاطب را کاملا از محور اصلی قصه دور کند و دوباره او را سرجای خود بازگرداند. در قصه «عزیزم چه رنگی بپوشم؟!» نیز ما با یکی از جذابترین شیوههای روایت در این مجموعه روبروییم. شفیعی دراین کتاب، کلانتر را در موقعیتی میان عشق و ترس قرار میدهد. از یک سو خواهرزاده فرماندار به شهر آنها آمده و کلانتر میخواهد با او ازدواج کند و از سوی دیگر خبر میرسد «تهوع» گربه زندانی ایالتی بعد از سالها فرار کرده و قصد انتقام از کلانتر را دارد. قصه در میان ترس فرماندار و تلاش مخفیانهاش برای فرار و اصرار و پافشاری نامزدش برای روبهرو شدن با تهوع پیش میرود.
شفیعی در این قصه، برای پیوند میان اجزاء و شخصیتهای مختلفی که ممکن است به محور اصلی داستان ارتباطی نداشته باشند، از یک حلقه رابط استفاده میکند؛ گربه غریبهای که حاضر است در ازای یک همبرگر خبر مهمی را به گوش گربههای شهر برساند. خبری که از همان ابتدا متوجه میشویم فرار تهوع است.
«عزیزم چه رنگی بپوشم؟!» از نظر لحظههای کمیک و بهکارگیری طنز نیز یکی از جذابترین قصههای این مجموعه است. اصرار مادربزرگ و پروفسور برای آماده کردن مراسم کفن و دفن کلانتر پیش از رسیدن تهوع، تلاش کلانتر برای مخفی شدن در هیات یک پرستار بچه، ترس و بیعرضگی او و روحیه مبارزهجویانه و خشن نامزدش از لحظاتی هستند که قصه را به یک طنز هنرمندانه نزدیک میکنند، طنزی که اگرچه ماهیتش بر خنده استوار است، اما در پس این خنده، همواره واقعیتی عمیق و جدی را به چالش میکشد. جالب اینکه نویسنده در چهارمین کتاب از این مجموعه، در دیالوگنویسی، بهکارگیری شوخی و موقعیتهای طنز ذرهای به تکرار نیفتاده است.
ناموجود
رده سنی |
کودک (ب – ج) , نوجوان (ج – د) |
---|---|
قطع کتاب |
وزیری |
تعداد صفحه |
112 |
ناشر |
سوره مهر |
نویسنده |
شهرام شفیعی |
شابک |
9789645063955 |
نوبت چاپ |
چهارم |
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.