نمای دور:سروش علیزاده: نجیمی از روزگار نوجوانی در جبهه بوده و میتوان گفت او در جنگ بزرگ شده است. سیر بزرگ شدن و استخوان ترکاندنش در عکسهای انتهای کتاب کاملا مشخص است. خوشبختانه در بیشتر موارد، سال عکس و اسامی افراد مشخص شده است. در صفحه 299 کنار عکس آمده «با برادرم مرتضی و همرزمان»، اگر هر عکس را سندی جداگانه بدانیم باید برای آن هویتی جداگانه قائل شد و نباید از مخاطب انتظار داشت برای تشخیص چهره افراد به عکسی دیگر رجوع کند.
از ویژگیهای کتاب این است که نجیمی از بازگویی ترس خود ابایی ندارد. در صفحه 10 درباره برادر بزرگش میگوید: «برادرم گفت اگر یک شب تنها به قبرستان محله رفتی و یادداشتی روی در مردهشوی خانه نوشتی و برگشتی، خودم تو را برای آموزش و بعد به جبهه معرفی میکنم.»
از کتاب: با شنیدن صدای شیرجه هواپیماها و سوت بمبهایی که رها کرده بودند، رو به بچهها فریاد زدم که به زمین بخوابند. چند راکت و بمب، درست در چند متری جادهای که ما در آن حرکت میکردیم منفجر شد و همراه با تکه پاره شدن چند نخل، قدری گل و لجن بر سر بچهها ریخت. هنوز دود و گرد و غبار انفجار در هوا بود که حاج حسین رضایی دست گذاشت روی شانهام و پرسید:
-کسی طوری نشد؟ صفحه 194
از همین قلم:گوشههایی از تاریخ معاصر تنگستان: خاطرات نوه زایر خضرخان آهرمی (طلوع دانش)
یکی از این روزها به بلوغ رسیدم
23,000 تومان قیمت اصلی: 23,000 تومان بود.20,700 تومانقیمت فعلی: 20,700 تومان.
نمای نزدیک:محمود نجیمی، رزمندهای بود که در دوران نوجوانی-سال 1360- وقتی سیزده ساله بود راهی جبهه جنگ تحمیلی عراق علیه ایران شد. محمود در هفده عملیات شرکت کرد و بارها مجروح شد. او سالها پس از پایان جنگ هم هنوز آثار مجروحیت را بر تن و جان دارد. این کتاب دستنوشتههای اوست و در برگیرنده خاطراتش از آن روزگار که بعدها با کمک یکی از دوستانش، نوشتهها را برای تبدیل شدن به کتاب ویرایش و بازنویسی کرد. خاطرات نجیمی بکر و خواندنیاند و خواننده را به واقع به روزهای جنگ و مقاومت میبرند؛ روزهایی که دلاور مردانی از جان گذشته مقابل دشمنان بعثی ایستادند و اجازه ندادند یک وجب از خاک سرزمین ایران به یغما برود.
مهدی عقابی که تدوین و ویرایش خاطرات نجیمی را به عهده داشته، دستنوشتههای او را در هفت فصل دستهبندی کرده است. فصل نخست درباره جبهه شوش دانیال و شش فصل بعد، خاطراتی است از عملیات فتح المبین، بیت المقدس، رمضان، محرم، بدر و والفجر. علاوه براین در بخش انتهایی کتاب عکسها و اسنادی درباره خاطرات روایت شده منتشر شده است تا بر جذابیت و اعتبار کتاب بیفزاید.
یکی از زیباترین و خواندنیترین خاطرات کتاب مربوط به مقطع زمانی 30 اردیبهشت سال 1361 است که راوی با همرزمانش برای جنگی سخت آماده میشوند. راوی از صدای شلیک توپخانه عراقیها و انفجار خمپاره و روشنشدن منور میگوید و این که چند تانک و نفربر ایرانی کنار خاکریز میآیند و…
مجموعه یادداشتهای نجیمی که حدود نهصد صفحه بوده و گزیدهای از آنها منتشر شده، ماحصل 2350 روز حضور وی در جبهههای جنگ تحمیلی است.
نجیمی در این کتاب به دلیل برخی مسائل اشارهای به عملیات کربلای 4 نکرده، چون آن زمان آوردن برخی مطالب به صلاح نبوده است اما وی قصد دارد مجموعه خاطرات و دستنوشتههایش را در هشتصد صفحه، همراه اسناد و مدارک آن دوران در 10 جلد کتاب 170 تا 180 صفحهای منتشر کند.
در انبار موجود نمی باشد
قطع کتاب |
رقعی |
---|---|
رده سنی |
بزرگسال |
تعداد صفحه |
300 |
ناشر | |
شابک |
9789645068376 |
نوبت چاپ |
چهارم |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.