نمای دور: مقام معظم رهبری: از این نوشته عطر اخلاص به مشام می رسد و چه زیباست که روایت صحنه هایی که از اخلاص و ایثار سرشار است نیز از سر اخلاص باشد. نویسنده، فروتنانه خود را غالباً در پشت یاران شهیدش پنهان کرده است. حمید داوود آبادی: من تعجب می کنم. درست همان کتا ب هایی را که آقا نظر می دهند و عالی می دانند، غربی ها دست روی آن می گذارند و غارت می کنند. ادیک بوتل نام پایا ن نامه دکترایش را گذاشته زنده باد کمیل! حدود هزار صفحه درباره این کتاب 120 صفحه ای نوشته است.محسن مطلق، وقتی پایا ن نامه را درباره کتابش دید، وحشت کرد. خبرگزاری فارس: استفاده نویسنده از طنز و شوخی های رزمندگان به عنوان یکی از نقاط عطف جذابیت اثر است، چرا که آنچه کتاب را برای بسیاری از مخاطبان جال ب توجه می کند، تمامی جزئیاتی است که م یتواند درکنار یک جمع جوان زیستن را بیاورد، که نویسنده با توانایی آ نها را انتقال داده است.
از کتاب: صدای انفجاری دیده ها را به سمت لودر چرخاند. لودر در دود و آتش گم شده بود و اثری از راننده به چشم نمی خورد. گویا، لبخند آخر او را خریده بودند؛ تیر مستقیم تانک ماموریت خود را انجام داده بود. بچه ها کلاه آهنی راننده لودر را آ نطرف رودخانه، در حالی که سوراخ سوراخ شده بود، پیدا کردند. صفحه 3
افتخارات:رتبه دوم جایزه 20 سال ادبیات پایداری در بخش خاطرات در سال 1379


زنده باد کمیل
85,000 تومان قیمت اصلی: 85,000 تومان بود.76,500 تومانقیمت فعلی: 76,500 تومان.
نمای نزدیک:((زنده باد کمیل)) یک دفتر صد برگ بود که چند سال گوشه صندوق خانه خاک خورده بود و بعد سر از دفتر ادبیات و هنر مقاومت درآورد و چاپ شدتا روایتگر خاطرات محسن مطلق از روزهای جنگ باشد.
او یادداشت هایش را از پادگان دوکوهه آغاز می کند و اینکه قرار بوده گردان منحل شده کمیل، دوباره تشکیل شود. مطلق حالا به عنوان یکی از افراد گروهان شهید مدنی در این گردان مشغول به خدمت خواهد شد و اولین ماموریت گردان هم پدافند خط مهران است. آنها سپس به شهر مهران می روند تا خمپاره و آتش سنگین دشمن را از نزدیک لمس کنند. ادامه خاطرات جذاب و نفسگیر مطلق، به آنجا می رسد که آنها به سمت اردوگاه کرخه راه می افتند. بعد مرخصی مختصری است و دوباره بازگشت به پادگان دوکوهه و از آنجا به اردوگاه کرخه. طی همه این رفت و آمدها هم مطلق حکایت می کند که چگونه دوستان و همرزمانش، بر خاک سرخ می غلتیدند و عروج می کردند، اما نبرد همچنان ادامه دارد و حالا ماموریت پدافند خط فاو، نصیب گردان کمیل شده است. اینجا حالا گرما و تشنگی هم به گلوله های دشمن افزوده می شود تا شرایط را دشوارتر کند. بعد هم خبر می رسد که دشمن قصد تصرف مهران را در سر می پروراند. آن ایام، زمان امتحانات هم بوده و برخی رزمندگان به شهرهایشان بر می گردند ولی مطلق قید درس و مدرسه را می زند و به مهران می رود. او در خاطرات خود از عملیاتی سنگین صحبت می کند که در مهران به انجام رسیده و کاتیوشاها و آتشبارهای توپخانه، امان دشمن را بریده بودند. نهایتا هم دشمن عقب نشینی می کند و مهران آزاد می شود. حالا بچه های بسیجی که خستگی و ترس را از پا درآورد ه اند راهی دامنه های قلعه ویزان می شوند. اما اینجا هم گرما و عطش بیداد می کند. از سویی شهادت چهار همرزم مطلق، داغی سنگین بر دلش می نشاند و بعد خبر می رسد که حاج رضا دستواره هم به معراج رفته است. « زنده باد کمیل » با همین روایت بسیار خواندنی و پرتپش و البته گاه غمگنانه پیش می رود تا با تصاویری از مطلق و بچه های دیگر گردان کمیل در روزهای جنگ به پایان برسد.
موجود در انبار
somdn_product_pageبرای ثبت نقد و بررسی وارد حساب کاربری خود شوید.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.