نمای دور:حالا سالیانی است که ﭼﺮﺍﻍ «ﺷﺐﺧﺎﻃﺮﻩ»ﺭﻭﺷﻦ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻭ ﺯﻧﺎﻥ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺟﻨﮓ ﺩﺭﺍﻭﻟﻴﻦ ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪﻫﺎﻱ ﻫﺮ ﻣﺎﻩ ﻣﻲﺁﻳﻨﺪ ﻭ ﺯﻳﺮ ﺳﻘﻒ ﺗﺎﻻﺭ ﺍﻧﺪﻳﺸﻪ ﺣﻮﺯﻩ ﻫﻨﺮﻱ ﮔﻮﺷﻪﺍﻱ ﺍﺯ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺩﻓﺎﻉ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ. ﺷﻨﻴﺪﻥ ﺍﻳﻦﺣﺮﻑﻫﺎ ﺑﺮﺍﻱﻛﺴﺎﻧﻲﻛﻪ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺭﺍ ﺗﺠﺮﺑﻪﻛﺮﺩﻩﺍﻧﺪ، ﺯﻣﻴﻨﻪ ﺗﺪﺍﻋﻲ ﺁﻥ ﻭﻗﺎﻳﻊ ﺭﺍ ﺩﺭﺫﻫﻦﺷﺎﻥ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﻭ ﻧﺪﻳﺪﻩﺍﻧﺪ،ﮔﻮﻧﻪﺍﻱ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺷﻔﺎﻫﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺑﺮﺧﻲ ﻭﻗﺎﻳﻊ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺩﻓﺎﻉ ﻣﻄﻠﻊ شوﻧﺪ.ﺍﻳﻦ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺳــﺎﺩﻩ ﻭ ﺻﻤﻴﻤﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺷﺐ ﺧﺎﻃﺮﻩ به یادگار ماندهاند، اسنادی ارزنده برای نسل امروز و فردا هستند. دفتر اول از ﻛﺘﺎﺏ «ﺷــﺐ ﺧﺎﻃــﺮﻩ» گزیدهای ﺍﺯ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﻲ ﺍﺳــﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺐﻫﺎﻱ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺑﺎﺯﮔﻮ ﺷــﺪﻩ و توسط مجتبی عابدینی مسئول برگزاری این شبها، گردهم آمده است. اهمیت و ارجمندی کتاب «شب خاطره» در این است که برخی از خاطرهگویان آن، دیگر در قید حیات نیستند و امکان نقل و ضبط دوباره خاطرات آنها وجود ندارد.
از کتاب: اﺯ ﭘﺸﺖ ﮔﻮﺷﻲ ﺻﺪﺍﻱ ﻳﻚ ﺧﺎﻧﻢ ﺑﺎ ﻟﻬﺠﻪ ﺭﻭﺳﺘﺎﻳﻲ ﺑﻪﮔﻮﺵ ﻣﻲﺭﺳﻴﺪ ﻛﻪ ﻣﻲﮔﻔﺖ: «ﻣﻲﺩﺍﻧﻢ ﻣﻲﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﮕﻮﻳﻨﺪ ﻛﻪ ﭘﺴﺮﺕ ﺷﻬﻴﺪ ﺷﺪﻩ.» ﺑﻌﺪ ﺑﺎ ﻋﺼﺒﺎﻧﻴﺖ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺻﺤﺒﺖ ﻛﺮﺩ. ﻫﺮ ﭼﻪ ﻣﻲﮔﻔﺘﻢ، ﺍﻧﮕﺎﺭﺻﺪﺍﻳﻢ ﺭﺍ ﻧﻤﻲﺷﻨﻴﺪ. ﻣﺮﺗﺐ ﻣﻲﮔﻔﺖ: «ﻋﻠﻲﻣﺤﻤﺪ ﻣﻦ ﺷﻬﻴﺪ ﺷﺪﻩ!» ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻢ: «ﻣﮕﺮ ﻧﻤﻲﮔﻮﻳﻨﺪ ﺷﻬﻴﺪﺍﻥ ﺯﻧﺪﻩﺍﻧﺪ ﺍﷲﺍکبر … ﻭﺍﻗﻌﺎ ﭘﺴﺮ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﺳــﺖ، ﻣﻲﺧﻮﺍﻫﻲ ﺑﺎ ﺍﻭﺻﺤﺒﺖﻛﻨﻲ؟» ﺑﻌﺪ ﻋﻠﻲ ﮔﻮﺷــﻲ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻳﻜﻲ،ﺩﻭ ﻛﻼﻡﻛﻪ ﺣﺮﻑ ﺯﺩ ﮔﻮﺷــﻲ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺩﺍﺩ. ﮔﻮﺵ ﺩﺍﺩﻡ. ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺑﺎ ﺧﻮﺷــﺤﺎﻟﻲ ﻓﺮﻳﺎﺩ ﻣﻲﺯﺩ: «ﺷــﻬﻴﺪﺍﻥ ﺯﻧﺪﻩﺍﻧــﺪ ﺍﷲﺍﻛﺒﺮ، ﺗﻠﻔﻦ ﻣﻲﺯﻧﻨﺪ ﺍﷲﺍﻛﺒﺮ…» صفحه 103


شب خاطره – دفتر اول
11,000 تومان قیمت اصلی: 11,000 تومان بود.9,900 تومانقیمت فعلی: 9,900 تومان.
نمای نزدیک:خاطره یعنی آن بخش از حیات که از روزمرگیها فاصله گرفته و به واسطه اتفاقی ویژه، برجسته و متمایز شده است تا در خاطر بماند. به همین خاطر، خواندن و شنیدن خاطرات، جذاب و دلچسب است. حال اگر گویندگان خاطره، مردان و زنانی باشند که نفسگیرترین لحظات مانند انقلاب و جنگ را لمس کرده باشند، طبیعی است که جذابیت خاطراتشان چندین برابر خواهد شد.
این همان اتفاقی است که در کتاب«شب خاطره» روی داده است. اولین خاطره کتاب با عنوان«صدای آشنا» از مرحوم سیدعلی اکبر ابوترابی پدر آزادگان ایران است که لحظاتی غریب و هولآور از بدخویی نظامیان عراقی در قبال اسرای ایرانی را تعریف میکند. احمد احمد هم با «دستها بالا سالار!» خاطره جذاب و پرکششی از سال 42 و چگونگی مجروحیت و دستگیر شدنش بیان کرده است. «روز پانزدهم!» عنوان خاطره رضا ایرانمنش است و درباره همرزم وی که شهادتش را به درستی پیشبینی کرده بوده. محمدرضا ترابینژاد هم در خاطره «چی خواستیم، چی شد!؟» از پیروزی اراده و کرامات الهی در ایام اسارت سخن گفته است. «شهر آلوده است» از ابراهیم حاتمیکیا روایتی است از عملیات مرصاد و لحظه هولآوری که این فیلمساز، مرگ را به چشم خود دیده است. سیده زهرا حسینی هم در «شب حادثه» از شهادت پدر و برادرش سخن میگوید. «خیانت خبرنگار» که توسط علیرضا رحیمی بیان شده است، روایت دیگری است از دوران اسارت و دروغگوییهای خبرنگار بیگانهای که گزارش مجعولی از اردوگاه اسرا منتشر کرده بوده. سردار رحیم صفوی هم از فتح آبادان و بستان میگوید و شهادت غریبانه همرزمانش را تعریف میکند. سپس شهید سپهبد علی صیاد شیرازی از موقعیت خطیری حرف میزند که باید محل مهمات ضد انقلاب را کشف میکردهاند اما در تله میافتند و حوادثی باورنکردنی را از سر میگذرانند. ﻣﺤﻤﺪﺭﺿﺎ ﻃﺎﻟﻘﺎﻧﻲ هم در خاطره «امید و التهاب» تصاویر دست اولی از ورود امام خمینی به ایران و حضور ایشان در بهشت زهرا تعریف میکند. بقیه خاطراتی که این کتاب خواندنی و شگفتآور را شکل دادهاند، اینهاست: ﺷﺐ ﺑﻪﻳﺎﺩﻣﺎﻧﺪﻧﻲ(ﺣﺴﻴﻦ ﻣﻈﻔﺮ)، ﺑﺎﻍ ﻃﺎﻟﻘﺎﻧﻲ(ﺭﺳﻮﻝ ﻣﻼﻗﻠﻲﭘﻮﺭ)، ﺁﺧﺮﻳﻦ ﭘﺮﻭﺍﺯ(ﻋﻠﻲ ﻣﻴﻼﻧﻲ)، ﺣﺒﺎﻧﻪ(ﻓﺎﻃﻤﻪ ﻧﺎﻫﻴﺪﻱ)، ﻳﻮﺳﻒ ﻣﻦ (ﻣﺤﻤﺪ ﻧﻈﺎﻡﺍﺳﻼﻣﻲ)، ﺷﻬﻴﺪﺍﻥ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﺍﷲﺍﻛﺒﺮ! ﺗﻠﻔـﻦﻣﻲﺯﻧﻨـﺪﺍﷲﺍﻛﺒـﺮ!(ﻣﻴﻨﺎ ﻧﻈﺎﻣﻲ) و ﭘﻴﺎﻡ ﻫﻤﺸﺎﮔﺮﺩﻱ(ﺑﻴﮋﻥ ﻧﻮﺑﺎﻭﻩ).
در انبار موجود نمی باشد
قطع کتاب |
رقعی |
---|---|
رده سنی |
بزرگسال |
تعداد صفحه |
146 |
ناشر | |
نویسنده | |
شابک |
9789645061850 |
نوبت چاپ |
سوم |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.