نمای دور: فیروز زنوزی جلالی: همه اتفاقات به شکلی یخزده در دل تاریخ میمانند و زمانی روح پیدا میکنند که رمان و ادبیات به سراغ آنها برود. ادبیات ما باید با جدیت به موضوع دفاع مقدس توجه کند تا نسل جوان ما بداند که بر سر این کشور چه آمده است. ممکن است از من بپرسید که تو خودت در مقام ناخدای نیروی دریایی چه کردهای؟ من با وجود اینکه معمولاً دغدغههای داستانیام موضوعهای فلسفی و روانشناسیاند، احساس کردم که باید به این حوزه وارد شوم و برای همین «توپ پاشنه، سمت، ساعت ۲» را نگاشتهام. چراکه جای نیروی دریایی و جنگ روی آب در ادبیات و سینمای این حوزه خالی است. شاید دلیل آن نبودن یا کم بودن نویسندگان آشنا به نیروی دریایی است. ما چند داستان دریایی داریم که درباره اتفاقات خلیج فارس باشد؟ حماسه هفت آذر، که در آن یک واحد شناور ما تقریباً نیروی دریایی عراق را نابود کرد، اگر در هر کشور افریقایی اتفاق میافتاد، درباره آن فیلم میساختند.
از کتاب:چه برآشفته است اروند! موج رو موج در هم میشورد و خودش را میکوبد به بدنه ناو. رگ رو شقیقه ناواستوار قلیل دل دل میزند. ناخدا و ناوبان ملکی و مهناوی سرور از رو پل فرماندهی نگانگاه میکنند. مهناوی تبار، با دهان نیمه باز کنار میز پاس خشکش زده است. از پس شانه ناواستوار قلیل، در آن پشت، مرغ ماهیخواری غیه میکشد و کمانه میکند رو اروند. غیه نقرهای میزند. نقره نقرهای. هابله! هابله! انگار همان ننه هاجر است که منتظر ایستاده است، میان آن همه نقره وسط اروند. صفحه ۵۶
توپ، پاشنه، سمت، ساعت دو
6,000 تومان قیمت اصلی: 6,000 تومان بود.5,400 تومانقیمت فعلی: 5,400 تومان.
نمای نزدیک: «توپ پاشنه، سمت، ساعت دو» کتاب دلدادگی است. روایت عاشقانهای روی موجهای اروند. نثری استوار، شاعرانه و موزون که از روزهای آغازین جنگ بر آبهای خلیج فارس حکایت میکند.
قصه با گفتگوهای درونی حبیب مسلمی، مهناوی یکم توپخانه ناوی بر روی اروند با دخترعمهاش نبات آغاز میشود؛ روایتی ناب و عاشقانه که همگی در خیال حبیب شکل میگیرد و ما را میبرد به آن سوی آب، به خرمشهر و جفره و زندگی مردمانش.
توصیفهای نویسنده از رابطه حبیب و نبات را شاید بتوان یکی از زیباترین نمونههای تغزلی در ادبیات دفاع مقدس به حساب آورد؛ آغازی که در آن هیچ نشانهای از جنگ نیست و هرچه هست سادگی، عاشقانگی و معصومیت است. بیش از نیمی از داستان به توصیف زندگی حبیب و عشق او به نبات میپردازد.
بخشی که از جزئیات و آداب و رسوم زندگی مردم جنوب غافل نمیشود و تنها به روایتی کلی و خاطرهگونه از زندگی قهرمان بسنده نمیکند. اما موجهای آرام این دلدادگی، کم کم به دلشوره و خوفی پنهانی بدل میشود که هیچ ربطی به دلشوره همیشگی حبیب برای پایان یافتن کار و رفتن به سمت خانه ندارد؛ دلشورهای که با خم شدن لوله توپ به جایی آن سوی اروند، نخلستانی آن طرف مرز عراق و رو به سمت ساعت ۲ آغاز میشود. اینها همه نشانههای جنگ است. نشانههایی که داستان را از خیالهای حبیب به فضای ناو و دیالوگهای او و ناواستوار قلیل سوق میدهد که پرشی است هوشمندانه از دنیای آرام پر از عشق، به دنیای خشن جنگ. اما حبیب در آشفتگی اروند و به هم خوردن خیالهایش و ترس از جنگ و نبودن نبات، عشق بزرگتری پیدا میکند. عشق به وطن، به خانه و به خاکی که در آن عاشق نبات شده بود.
حالا خیال هلال ابروی یار بدل میشود به دل دل زدن رگ شقیقه ناواستوار قلیل در چشم حبیب. حالا مهناوی یکم حبیب مسلمی، توپچی ناو، آماده است تا از پل فرماندهی فرمان بدهند: توپ پاشنه، سمت، ساعت دو!
زنوزی جلالی که خود سالیان سال بر روی عرشه و در عرصه جنگ حضور داشته است، حالا به عنوان نویسنده، تجربیات و داشتههای خود را در دل این داستان ریخته است.
در انبار موجود نمی باشد
قطع کتاب |
خشتی |
---|---|
رده سنی |
بزرگسال |
تعداد صفحه |
57 |
ناشر | |
نویسنده | |
شابک |
9789645062703 |
نوبت چاپ |
سوم |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.