نمای دور: یاسر حمزهلوی: در داستان «طعم توت» شخصیت مشابوالفتح، نبی و علی هر سه به خوبی پرورش یافتهاند و ارتباط خوبی با زمینه داستان برقرار کردهاند. همچنین زبان ساده اثر از دیگر امتیازات آن است که بهدور از بازیهای زبانی پیچیده در یک روایت خطی و ساده و با استفاده از گفتگوهای تابع شکل مشخص، توانسته به خوبی به بیان آنچه میخواهد بپردازد. در نهایت باید گفت اثر با توجه به طیف مخاطبانش و مشخصات ساختاری و محتوایی که ذکر آن رفت، اثری آبرومند و مناسب است. درمورد داستان «هوای کوه» هم با توجه به حجم داستان و تعداد شخصیتهایش میتوان گفت تصاویر موجز و مختصر اما مفیدی از شخصیتهای داستان شکل گرفته است. با بررسی چهار اثر موجود در مجموعه داستان «نوروزی دیگر» میتوان گفت قلم روحالله درویشی، قلمی لطیف و روان است که خوب میتواند برای این طیف سنی خاص به نویسندگی بپردازد. سادگی زبان و بیان داستان از ویژگیهای مثبتی است که نویسنده از آن برخوردار است.
از کتاب: اسبمان باز بیتابی میکرد و شیهه میکشید. سگها همین طور یکبند پارس میکردند. همه بیدار شده بودند. رحیم و رحمان کز کرده بودند سر جایشان و چیزی نمیگفتند. شاید آنها هم مثل من از ترس زبانشان بند آمده بود. همین طور زل زده بودیم به بابا که فانوس به دست داشت آهسته به طرف اسب میرفت. دایی علی هم تفنگ به دست او را همراهی میکرد. دایی گلنگدن کشید و دوباره تیری در کرد. صدای تیر توی کوه پیچید.
صفحه 60
نوروزی دیگر
7,000 تومان قیمت اصلی: 7,000 تومان بود.6,300 تومانقیمت فعلی: 6,300 تومان.
نمای نزدیک:روحالله درویشی در داستانهای کتاب «نوروزی دیگر»، خواننده را با حسی روبه رو میکند که شاید اولین تعریفش این باشد: صمیمیت.
او در اولین قصه کتابش به نام «طعم توت» از روستایی سخن میگوید با بچهها و نوجوانهای سرخوش و آسوده خاطرش. اما در همین روستا پیرمردی است تنها به نام مشابوالفتح که به بچهها اجازه نزدیک شدن به دنیایش را نمیدهد. تنها درخت توتی هم که در آبادی روییده، متعلق به اوست.
اما نزدیک شدن به درخت توت همان و تنبیه مشابوالفتح همان! نبی از بچههای شر و شور روستاست که مشابوالفتح یک بار از خجالتش در آمده، اما باز هم هوای نزدیک شدن به آن درخت خوشمزه را دارد.
او تصمیم میگیرد که شبانه به سراغ درخت توت برود. چند تا از بچهها هم با نبی همراه و همپا میشوند تا ببینند این ماجراجویی شبانه به کجا میانجامد…
داستان«نوروزی دیگر» جبهه و جنگ را از منظر رزمندهای نوجوان میبیند و در یک روز مانده به تحویل سال، روایت میکند. فضای بهاری، حال و هوای دیگری به بچههای جنگ بخشیده است و همه آمادهاند که سال نو را در سنگرهایشان جشن بگیرند.
اما راوی داستان، دلش برای خانواده تنگ شده و لحظهشماری میکند تا به پیش آنها برگردد. ناگهان خبر میرسد که باید برای انجام عملیاتی تازه آماده شوند؛ شادمانی رزمندهها از این خبر، دوچندان میشود، ولی راوی داستان، سخت دو دل و مردد است که به خانه برگردد یا در جبهه بماند.
سومین داستان کتاب،«هوای کوه» نام دارد و ماجرای نوجوانی است که همراه پدرش برای چراندن گله به کوه رفته است؛ اما اسبشان مدام بیقراری میکند و انگار میخواهد خبر ناگواری را به آنها برساند. پدر و دایی او هم از حضور گرگ در منطقه حرف میزنند و قهرمان قصه را بیشتر دچار ترس میکنند…
آخرین داستان کتاب از نوجوانی حکایت میکند که در آرزوی خریدن نسخههای قدیمی «کیهان بچهها» از همکلاسی خود است. درویشی در «آرزوهای قدیمی» از اشتیاق معصومانه قهرمان داستان میگوید و اندک بودن پولش برای به دست آوردن این نسخهها. او در نهایت پول را جور میکند و برای خرید مجلهها به سمت خانه دوستش میرود؛ اما…
در انبار موجود نمی باشد
قطع کتاب |
وزیری کوتاه |
---|---|
رده سنی |
بزرگسال |
تعداد صفحه |
80 |
ناشر | |
نویسنده | |
شابک |
9789645062871 |
نوبت چاپ |
اول |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.