قصه 83

نمای دور:فیروز زنوزی جلالی: متاسفانه اهمیت داستان کوتاه در جامعه ادبی امروز ما آن طور که باید و شاید جا نیفتاده است. و دامنه این تاسف و ناآگاهی تا به آنجا گسترده است که حتی بسیاری از نویسندگان مطرح و صاحب‌نام ما نیز، با وجود داشتن مجموعه داستان‌های کوتاه در خور تأمل، تا زمانی که رمان ننوشته‌اند خود را داستان‌نویس حرفه‌ای نمی‌دانند! و می‌کوشند به ضرب و زور طرح و توطئه‌هایی قوام نیافته هم که شده لااقل از روی دیوار پرافتخار نشر یک رمان رقیق و نازل بپرند تا قله‌ نویسندگی مطلوب و ایده آل را فتح کنند. و باز هم به دلیل همین ناآگاهی از اهمیت داستان کوتاه است که بسیار نویسندگان ما –لابد- افتخارشان در این است که داستان کوتاه ندارند و با تفاخر می‌گویند که فقط رمان نویس‌اند! شاید اینان هنوز نمی‌دانند که نویسندگان نامداری چون آنتوان چخوف، بورخس، ریموندکارور و بسیاری دیگر از نویسندگان بزرگ دنیا شهرت خودرا فقط و فقط مدیون همین «عرصه‌ ظاهراً بی‌اهمیت» داستان کوتاه هستند!
از کتاب:سربازگفت: «فکر می‌کنی با کی طرفی؟! با اولیاءالله؟! من آدم بزرگی نیستم. آن وقت‌ها هم که دل داشتم، دلم اندازه یک گنجشک بود. حالا دیگر هیچی ندارم. فقط یادم مانده آخرین دستور مغزم قبل از اینکه از کار بیفتد، این بوده: انتقام بگیر! به بد‌ترین شکل ممکن. گذشت مال وقتی است که چیزی برایت مانده. من دیگر حتی حسرت این را نمی‌خورم که چرا باید تسویه حساب نکرده بمیرم تا اینکه تو سر راهم سبز شدی…»
از داستان «آتش به اختیار»صفحه ۲۲
از همین قلم: مخلوق (سوره‏ مهر) اولی‌ها (سوره‏ مهر) توپ پاشنه، سمت، ساعت دو (سوره‏ مهر) سال‌های سرد (سوره‏ مهر) سکان سمت میانه‌ اروند (سوره‏ مهر) قاعده بازی (علم) دوشنبه‌های دوست‌داشتنی (خانه کتاب) ساعت لعنتی (تکا) گزیده ادبیات معاصر (نیستان)