گزیده متنرضا عرقش را پاک کرد و خشاب را جا زد. وقتی گلنگدن را میکشید، از آرپیجیزن پرسید: «آمادهای؟»آرپیجیزن سر تکان داد. در یک لحظه هر دو از زمین بلند شدند. رضا روی دشمن رگبار بسته بود و آرپیجیزن از لابهلای نیها، سنگر دشمن را نشانه رفته بود. یا علی گفت و شلیک کرد. خطا رفت. آرپیجی را از دوشش برداشت و آرام روی زمین نشست. خشاب رضا هم خالی شده بود. نشست کنار آرپیجیزن.«بعدی حتماً به هدف میخوره. سریع آمادهش کن.»از جایش تکان نخورد. رضا نگاهش کرد. رد خون، از یقه تا بالای شلوار خاکیاش کشیده شده بود. رضا اسلحهاش را زمین انداخت و خم شد روی سینهاش. نبض آرپیجیزن را گرفت. حسش نکرد. آرپیجی را برداشت و مسلحش کرد. یکی از بسیجیها که آمده بود کنارش، گفت: «این شیلیکاها رو خفه کنیم، کار راحت میشه.»


جنگ در مرخصی
30,000 تومان قیمت اصلی: 30,000 تومان بود.27,000 تومانقیمت فعلی: 27,000 تومان.
نیم نگاهی به زندگی و اوج بندگی شهید جاویدالاثر رضا ابوالحسنیرضا ابوالحسنی، بهمن 1339 در روستای بیلقان در حاشیۀ رودخانه کرج به دنیا آمد و در بهمن 1364 در جزیرۀ ام الرصاص به شهادت رسید و پیکر پاکش در آبهای اروندرود ماندگار شد. او از اولین بسیجیان پایگاه شهدای مسجد حجت در عظیمیۀ کرج بود که به سپاه پاسداران پیوست و بعد از طی آموزشهای تخصصی مربی سلاح در پادگان باهنر شد. خیلی از رزمندگان کرجی در کلاسهای رضا آموزش سلاح را دیدند و همۀ آنها میدانند که او یکی از بهترین و خبرهترین مربیان سلاح بود. با وجود ممنوعیت اعزام رضا به جبهه، او از هر فرصتی برای این کار استفاده میکرد.
از جمله آثار نویسنده میتوان به تو برادر من نیستی و من می مانم تو برگرد اشاره کرد.
موجود در انبار
وزن | 231 گرم |
---|---|
رده سنی |
بزرگسال |
قطع کتاب |
رقعی |
سال انتشار |
1398 |
نوع جلد |
شومیز |
تعداد صفحه |
256 |
ناشر | |
نویسنده | |
شابک |
978-622-7177-00-8 |
نوبت چاپ |
اول |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.