تلخ و شیرین از اسارت

گزیده متن
یکی از کارهای رایجی که سرباز های عراقی انجام می دادند، توهین به حضرت امام بود. آن ها از اسرا می خواستند که به امام توهین کنند. مثلا می گفتند: بگویید فلانی دجال. آقای اسکندری توسی اهل تهران یک دفعه با صدای بلند گفت: خمینی نجار نجار. به جای دجال گفت نجار. همه ما خنده مان گرفت. یکی از ماموران عراقی متوجه شد و او را به باد کتک گرفت. گفت: ما می گوییم دجال تو می گویی نجار؟
افسر عراقی با فحش و ناسزا به سربازش گفت: این قدر به این ها نگویید دجال دجال. خمینی در رگ و خون این هاست. شما هر کاری بکنید، نمی توانید محبت خمینی را از دل ایرانی ها در بیاورید. من همیشه در ذهنم این افسر عراقی را تحسین می کردم و با خود می گفتم: بارک الله که اززبان باطن ات حرف حقی در آمد.