برشی از کتاب پرنیان:
وقتی حجاب را انتخاب کردم خیلی برای من سخت بود. اسماعیلم را ذبح کردم. در آمریکا وقتی اولین بار باحجاب شدم، همسرم از من دلیل کارم را پرسید. خیلی جدی به او گفتم: «این رابطه بین من و خداست، به شما هیچ ربطی ندارد، نه میخواهم مرا تحسین کنی، نه میخواهم به من بگویی دوست داری یا نداری… اولین روزی که حجاب را انتخاب کردم دعا کردم که خدایا اگر یک روزی خواستی این حجاب دومرتبه از سر من برداشته شود، آن روز را آخرین روز عمر من قرار بده.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.