برشی از کتاب آرام جان:
انگار زخم پای محمد حسین ذره ذره روحم را می خورد. نمی توانستم دور خانه راه بروم. زبانم در دهانم شده بود مثل یک تکه چوب خشک. دوتا توت خشک گذاشتم در دهانم. تا توت نم پس داد و مزه اش رفت زیر زبانم، هری دلم ریخت. مزه شیرینی توت. بی هوا رفتم در قعر چاه خاطرات روز شهادت آقا مهدی
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.