برشی از کتاب عمار حلب:
وقتی ششجیب میپوشید، دل و روحم را میبرد. لاتی بود، ولی یقهآخوندیاش توی کتم نمیرفت. با آن موتور جنگیاش انگار جنگ تحمیلی است. قار قار قار میچرخید دور دانشگاه. من هم تیپم تیریپ زرنگی بود. توی محلههای پایین شهر تهران یا جاهای خلاف، تیریپ میزنند به اسم زرنگی؛ کتانی zx، تیشرت، شلوار بگ و موی بوکسوری و… .
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.