رمان «دخیل عشق» نوشته مریم بصیری یکی از کتاب های بخش ادبیات داستانی انتشارات کتاب جمکران است و هم اکنون در بازار نشر موجود می باشد.
این رمان، داستان دخیل بستن زنی به نام صبوره در کنار ضریح حضرت امام رضا(ع) برای ازدواج با یکی از یادگاران دفاع مقدس است. «دخیل عشق» حکایت پرستاری است که دل در گروی مهر جانبازی به نام رضا دارد اما حجب و حیا مانع از بیان عشقش میشود و در نهایت دست تقدیر رضا را با خود میبرد. در ادامه رمان، صبوره تنها میماند اما کمی بعد سر و کله یک خواستگار پیدا میشود
.
این رمان پیش از این ۳ مرتبه به چاپ رسیده و حالا با بازنگری و بازنویسی نویسنده، منتشر و راهی بازار نشر شده است. کاندیدای یازدهمین جشنواره قلم زرین، کاندیدای سیزدهمین جایزه شهید غنیپور، کاندیدای ششمین جایزه ادبی جلال آلاحمد و کاندید شانزدهمین جایزه کتاب سال دفاع مقدس از جمله سوابق «دخیل عشق» هستند.
هرکدام از فصلهای این رمان با نام دخیل، نامگذاری شده اند و «دخیل عشق» به ترتیب از ابتدا تا انتها شامل دخیل اول تا دخیل چهاردهم میشود.
ضمناً سال گذشته نیز این کتاب به عنوان یکی از منابع پویش «کتاب و زندگی» معرفی شده بود.
برشی از کتاب:
بادی در میان شاخ و برگهای درخت توت میپیچد و خنکای نسیم آن به صورت صبوره میخورد.
– منو ببخشین. تو حرم خوب باهاتون حرف نزدم. مثلاً اومده بودم، از خودم بگم؛ اما نمیدونم چرا فقط دریوری گفتم.
دختر با دیدن پروانه که از پشت پنجره برای او شکلک درمیآورد، خندهاش میگیرد و چادر گلدار صورتیاش را روی دهان میکشد. مرد رد نگاه او را میگیرد و میبیند زهره، بچه را از جلوی پنجره کنار میکشد. صبوره به ستون ایوان تکیه میدهد و به مرد نگاه میکند؛ به قدِ بلند و هیکل چهارشانهاش. اینبار رسول سرش را پایین میاندازد و نفسش را در سینه حبس میکند. زود وسط ایوان و کنار صبوره مینشیند تا نتواند دوباره براندازش کند. میترسد سرووضعش دختر را بترساند. همسر اولش همیشه میگفت او فقط یک غول عصبانی است.
– دلم میخواد آمنه رو ببینم.
– کنیز شماست.
– اینطور نگین؛ بچهها حساسن.
– دور و بَر من همیشه پُر بچه بوده. خواهر و برادرهای کوچیکم، بعد بچههای برادر شهیدم؛ الآنم سه تا بچه خودم.
این کتاب را می توانید از کتابفروشی های معتبر و یا سایت انتشارات جمکران به آدرس https://ketabejamkaran.ir تهیه نمایید