دعایی برای باران
کودکان از شنیدن داستانها لذت میبرند. به خصوص درباره الگوهای شخصیتی و رفتاری چون پیامبران الهی گفتگو میشود. این داستانها به خصوص برای کودکانی که در خانوادههای مذهبی و معتقد رشد میکنند، بسیار مفید است. و آگاهی افراد از زندگی این بزرگان از همان دوران کودکی اهمیت دارد تا با سرشت رفتاری آنها مخلوط شود و زندگی و آینده آنان از رفتار پیامبران اثر بپذیرد. علاوه بر این داستان پیامبران الهی به واسطه اتفاقات مهم و خاص خودشان برای کودکان جذابیت بسیاری دارد.
در مجموعه داستان پیامبران با داستان زندگی و قصههای 12 نفر از پیامبران بزرگ برای کودکان به صورت داستان آشنا میشویم. در این کتاب داستان حضرت ادریس(ع) را میخوانیم.
برشی از کتاب:
فرشته گفت: «تو باید نزد پادشاه بروی و به او بگویی که دست از ستم بردارد؛ وگرنه خداوند عذاب سختی به او خواهد داد.» فردای آن روز، حضرت ادریس(ع) به قصر پادشاه رفت. پادشاه و وزیرانش در سالن بزرگ قصر نشسته بودند. او رو به پادشاه گفت: «من از سوی خدای بزرگ مأمورم تا به تو بگویم دست از کارهای نادرست خود برداری و بیش از این، به مردمِ بیگناه ظلم نکنی.» پادشاه گفت: «اگر من به حرف خدای تو گوش ندهم چه خواهد شد؟» حضرت ادریس(ع) گفت: «اگر تو از فرمانِ خدای من سرپیچی کنی، او حکومتِ تو را سرنگون میکند و به مرگِ بدی گرفتار خواهی شد!» پادشاه با عصبانیت به او نگاه کرد و گفت: «ای ادریس! من از خدای تو نمیترسم. از اینجا برو و در کارِ حکومتم دخالت نکن!» ادریس(ع) گفت: «اما بدان که تهدید خدای من جدّی است. به زودی خواهی دید که حکومتت سرنگون خواهد شد.»
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.