از نگاه آفتاب : سیمای امام حسین (علیه السلام) در احادیث پیامبر(صلی الله علیه و آله)
پیرامون شخصیت والای سید شهیدان، امام حسین علیه السلام، بسیار گفته اند و بسیار شنیده ایم؛ اما عمق و کیفیت و ابعاد شناخت اگر «از نگاه آفتاب» سید الاوصیاء و خاتم الانبیاء، حضرت محمد مصطفی، صلی الله علیه و آله و سلّم، باشد بدون شک بسیار فراگیر و تأثیر گذارتر است.
این کتاب با قلمی روان و گیرا به ترسیم جایگاه و موقعیت ممتاز حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام نزد رسول گرامی اسلام می پردازد.
«از نگاه آفتاب» در 14 فصل و با عناوینی چون: «سَرور جوانان»، «او از من است»، «ریحانه پیامبر»، «صاحبان بهشت»، «معیار بهشت و دوزخ»، «وارث آفتاب»، «اشک پیامبر بر حسین» و … تنظیم گردیده است.
«ازنگاه آفتاب» گامی در جهت بازشناخت و معرفت بیشتر و نظام مند به ساحت مقدس حضرت سید الشهداء علیه السلام است. مطالعه آن را به همه تشنگان معارف اهل بیت علیهم السلام به ویژه جوانان عزیز، توصیه می کنیم.
برشی از کتاب از نگاه آفتاب:
“ابنكثير” در كتاب خود آورده است: «حسين 7 وابن زبير از مدينه به سوى مكّه بيرون شدند ودر مكّه اقامت گزيدند. حسين 7 مورد توجّه مردم قرار گرفت. آنها به سوى او مىآمدند در اطراف او مىنشستند وسخنش را مىشنيدند واز آنچه از او مىشنيدند سود مىجُستند وگفتههايش را ضبط كرده ومىنوشتند تا از او روايت كنند».
“علائلى” در “سمو المعنى” نگاشته است: «مردم چنان شيفته معنويت وعظمت روح حسين ( علیه السلام)بودند وچنان حسين ( علیه السلام)محبوبيت داشت كه از همه كس وهمه جا منصرف ومنقطع شده وبه سوى او مىشتافتند. كسى جز حسين 7 نبود كه اين همه مريد وارادتمند داشته باشد؛ گويى مردم در وجود حسين( علیه السلام) حقيقت ديگرى از عالم ابداع الهى را تماشا مىكردند. چون حسين 7 سخن مىگفت، مثل آن بود كه زبان عالم غيب باز شده وآنها را از رموز واسرار پنهان وحقايق نهان آگاه مىساخت؛ وزمانى كه خاموش مىشد، سكوتش به گونهاى متفاوت، آنها را از حقايق ديگر باخبر مىساخت؛ زيرا پارهاى از حقايق را جز با خاموشى عميق نمىتوان اظهار كرد؛ مثل نقطه وفاصلهاى كه در ميان سطرها، كلمهها وجملهها مىگذارند وهمان نقطه خالىِ از نوشته (مانند نوشتههاى كتاب) معنايى مىدهد كه جز با آن نقطه به هيچ نوشتهاى آن معنا را نمىتوان بيان كرد».
كلام فوق، نشان از واقعيتى انكارناپذير از محبوبيت علمى حسين ( علیه السلام) در ميان مردم دارد. با آنكه مردم در فشار حكومت بوده وجاسوسان وكارآگاهان همه جا در تعقيب آنها بودند تا كسى با حسين ( علیه السلام)رابطه نداشته باشند؛ امّا قدرت سرنيزه وزور نظامى چگونه مىتواند مردم را از خودشان، دلشان وضميرشان جدا كند؟ قدرت هر ميزان كه باشد، نمىتواند بر شعور بشر مسلط شود وسرنيزه هرقدر كه كارى ونافذ باشد، به باطن انسان ومعنويت او نفوذ نمىكند.
“علائلى” در ادامه آورده است: «حسين ( علیه السلام) كثير الحديث والرواية بود، آن زمان با اينكه تعداد بسيارى از اصحاب پيغمبر 9 نقل حديث مىكردند؛ امّا مردم همه آنها را ترك كرده وبه مجلس حسين ( علیه السلام) مىآمدند».
پس از اين بيان، “علائلى” احاديثى را از آن حضرت نقل مىكند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.