آواز، بچه، آتش
انتشارات کتاب جمکران در آستانه سی و هشتمین سال پیروزی انقلاب اسلامی کتاب زیبا، جذاب و خواندنی آواز، بچه، آتش را روانه بازار کرد. رمان کتاب آواز، بچه، آتش که با شیوه مستند داستانی نگارش یافته حاوی نکات جالبی است که معمولا از دید افرادی که محققانه به جریانات اجتماعی نگاه نمیکنند، پنهان میماند و برای پژوهشگران تاریخ انقلاب بسیار مفید است.
این کتاب که به کوشش اکبر صحرایی نویسنده خوش ذوق و مطرح شیرازی نگارش یافته حاصل مدتها تحقیق و پژوهش، مصاحبه و پیدا کردن پرونده آیت الله شهید دستغیب در ساواک شیراز است. صحرایی در این کتاب با هنر داستان نویسی و داستان پردازی جلوههای زیبایی از زندگی، منش و سیره شهید دستغیب را به تصویر کشیده است. بیان لحظههای ناب انقلاب همراه با تلاش مذبوحانه ساواک و عوامل رژیم برای ساکت کردن آیت الله یا به انزوا کشیدن وی از دیگر بخشهای این رمان جذاب است. نفوذ یکی از عوامل ساواک که خود زمانی پای درس حاج آقا در مسجد جامع مینشسته، تردیدهای اتابکی عامل نفوذی رژیم درباره صحت و سقم حرفهای دستغیب و دیگر وقایع زندگی این شهید والامقام در این رمان جذاب به نگارش درآمده است.
برشی از کتاب:
از ساختمان ساواک که بیرون آمد، ندانست چرا برای اولینبار با این صراحت با دکتر مخالفت کرد. اما حس خوشی داشت. برای اولینبار خودش بود و مستقل. شاید مزۀ چیزی زیر دهنش رفته بود که خروارها از آن، زیر زبان دستغیب بود. پیادهرو منتهی به چهار راه زند را گرفت و قدم زد. لیست را بیرون آورد و فکر کرد: «از بین ببرمش! نامردی… شاید غلامی یا ساواکی دیگهای تعقیبم کرده باشه؟ تو خونه راحت لیست رو از بین میبرم… دکتر بدجوری به کیف زُل زده بود. مشکوک شد… ممکنه بریزن و لیست رو ازم بگیرن… بهتره یه راست برم خونۀ دستغیب». برگشت و به عقب سر نگاه کرد: «وای غلامی!». به سرعت لیست را از کیف در آورد و همینطور که سرعتش را زیاد میکرد بیاختیار چپاند توی دهانش. جوید و جوید و بلعید!
شکوفه صبح –
بسم الله. سلام. جالب و زیبا بود. ان شا الله تعداد این کتاب ها درباره بزرگمردان سرزمینمون برای تمام مقاطع سنّی بیشتر و بیشتر بشه