برشی از کتاب مروارید سرخ:
قاسم که شعلههای انتقام قلبش را میسوزاند، شبانه به خانهی دنیار، بازرگانی فریبکار، یورش میبرد. عدالت را به روش خود اجرا خواهد کرد. اما در لحظهای سرنوشتساز، چشمان طاهره، او را از مرز خشونت بازمیگرداند. این تصمیم، زندگی قاسم را به مسیری پر از توطئه، مبارزه و انتخابهای دشوار سوق میدهد.
در میان شورش بزرگان دسیسههای حاکمان و زاهدانی که در لحظه بدپیدا میشوند، قاسم میان دو نیروی متضاد گیر میافتد: عشقی که خونش را آرام میکند و کینهای که او را به آتش میکشاند. آیا او در میان عدالت و قلبی تاریک نیمه شب، میتواند به سوی رستگاری پیدا کند؟
علی –
رمان فوق العاده جذاب و خواندنی است.
با اینکه صحبتی از اهل بیت و مظلومیتشان در کتاب گفته نشده ولی با توجه به اتفاقات و زمانه ای که حوادث در آن رخ میدهد که مصادف است با زمان امام حسن عسکری (ع) بسیار یادآور م۱صائب اهل بیت است به گونه ای که شایسته است حین مطالعه اشک از چشمانتان جاری شود…
سردبیر –
سلام و ارادت 🌿
چه زیبا و دقیق به حالوهوای پنهان داستان اشاره کردید…
درست میفرمایید؛ هرچند بهظاهر نامی از اهل بیت (ع) در کتاب نیامده، اما فضای ظلم، خفقان و تلخی آن دوران آنقدر عمیق و هوشمندانه روایت شده که ناخودآگاه دل را میبرد به یاد مظلومیت بیپایان ایشان…
این همدلی در سکوت، و اشکی که بیصدا از چشمان جاری میشود، خودش نشانه تأثیرگذاری عمیق متن است.
از اینکه این تجربه معنوی رو با ما شریک شدید، صمیمانه ممنونیم 🌺
امیدواریم همیشه همراه داستانهایی باشید که دل و جان آدم را روشن میکنند…