آن سوی خواب های نقاش ۲: سروها را کاشتند

«سروها را کاشتند» ماجرای یک نقاشی است. نقاشی که یک تانک عراقی افتاده توی آن و دارد پیشروی می‌کند. نقاشی نیمه کاره ایکه آقای نقاش کشیده آنقدر قوی نیست که جلوی تانک را بگیرد پس خاک و کوه و رود و همه چیزهایی که توی نقاشی هستند به حرف سرو ماجرا گوش می‌کنند تا به دل رویای آقای نقاش بروند.

اما حتی توی رویای آقای نقاش هم جنگ است و خمپاره ها کوه را زخمی کرده و روی سرو دیگری خاک و خل ریخته. حالا وقتش رسیده همه دست به کار شوند و همینطور که تلاش می‌کنند تانک ها را دور کنند، دعا کنند آقای نقاش هم بیدار شود و نقاشی نیمه تمام را کامل کند.

جلد دوم از سه جلدی « آن سوی خواب‌های نقاش» داستان مصور و کوتاهی از ماجرای همه جنگ است. ماجرای سروهایی که به پای آزادی وطن خون دادند ومادرانی که دل از سروهایشان کندند. اما نویسنده به قدری این مفهوم را در لفافه می‌گوید که با خیال راحت می‌توانید کتاب را برای بچه ها بخوانید و سوالهایشان را جواب بدهید.

جنگ گرچه تلخ است اما تاریخ ماست و این تاریخ اگر از لای قصه و شعر به بچه ها نرسد، گم می‌شود. از جنگ گفتن وشنیدن رسالت همه ماهایی است که جنگ را ندیده‌ایم ولی هوای آزاد و روزهای خوب بعد از آن مال ما شده.