برشی از کتاب:
اسمش را توی گوشی اسراءِ فلسطین ذخیره کرده بودم. اسم خودش اسراء خالی بود ولی فکر میکردم بیادبی است بنویسم اسراء. خانم هم که به اسمش نمیآمد. اصلا خانم گفتن رابطه را رسمی و غریبه میکرد. خودم هیچ وقت دوست نداشتم ته اسمم خانم بچسبانند. مادر فادیا هم نمیشد نوشت. یعنی دستم به نوشتن کلمه مادر نمیرفت. نوشتم اسراء فلسطین. چون او تنها کسی بود که من را یاد فلسطین میانداخت. جایی که قبل از رفاقت با فادیا هیچ وقت بهش فکر نکرده بودم. فقط اسمش را شنیده بودم و میدانستم که اسرائیل خیلی سال پیش زمینهای مردمش را گرفته و خیلیهایشان را کشته، همین.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.