برشی از کتاب دورت بگردم:
مگر حج مال پیرزن پیرمردها نبود؟ مگر حج یکی از فروع دین نبود که می-توانست به ما مربوط نشود؟ مثل جهاد و زکات و امر به معروف و نهی از منکر که از سرمان باز کرده بودیم؟ مگر «و ارزقنی حج بیتک الحرام فی عامی هذا و فی کل عام» یک قسمت تزئینی از دعاهای ماه رمضان نبود که صرفاً آرزویش میکردیم و رد میشدیم؟
مگر همه چاله چولههای زندگیمان را پر کرده و پول قلمبه مانده بود روی دستمان که به فکر حج بیفتیم؟ اصلاً مگر ثبت نام میکردند برا حج تمتع؟ ما فقط دو تا فیش عمره داشتیم که سیزده سال پیش خریدیم و آن قدر نوبتمان نشد که روابط ایران و عربستان به هم خورد و بساط عمره برچیده شد و آنها هم تبعید شدند ته کشوی مدارک. پس چه شد که یکهویی به نتیجه رسیدیم برویم حج؟
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.