برشی از کتاب تولد در کالیفرنیا:
پشت صندلی من، پسری با موهای طلایی و صورتی پر از کک و مک نشسته بود. از وقتی وارد کلاس شدم، دیدمش که گوشۀ لبش با لبخند شیطنتآمیزی کش آمده. چند دقیقه نگذشته بود که پسرک موطلایی شروع به ضربه زدن به صندلی من کرد. بیاینکه عکسالعملی نشان دهم، تیز روبهرو را نگاه میکردم و دندانهایم را محکم بههم فشار میدادم. اما این صبوری چنددقیقهای بیشتر طول نکشید. به خودم که آمدم دیدم دفترم را محکم به سرش کوبیدهام. همیشه دوست داشتم دخترها همان شیرها و شمشیرهایی باشند که توی شعرها میخواندیم.
همانهایی که باید همیشه برنده میشدند و از پسرها کم نمیآوردند. دستهایم را مشت کردم. از روی صندلی بلند شدم و بلافاصله از کلاس بیرون زدم. معلم مراعات تازهوارد بودنم را کرد که برخوردی با من نداشت. اما همین عکسالعمل در برابر رفتار پسری که بعدا فهمیدم اسمش رابین است، باعث شد پسرهای کلاس حساب من را از بقیۀ دخترها جدا کنند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.