بازگشت کاتب

کتاب “بازگشت کاتب” رو مطالعه کردم. چند نکته درباره قوت و ضعف کتاب به عنوان یک مخاطب به ذهنم رسید که در ادامه می آید:

❇️قوت ها:
➕طرح روی جلد خوب
➕انتخاب عنوان متناسب با موضوع اصلی کتاب
➕جذابیت، پرمحتوایی، جدید بودن و بالتبع اثرگذاری بالای داستان خفته بر تیغ.

✴️ضعف ها:
➖تایپوگرافی نامناسب طرح روی جلد؛
– به لحاظ انتخاب رنگ، با رنگ های موجود در طرح هماهنگی ندارد.
– به لحاظ شلوغی طرح روی جلد، بهتر بود خلوت تر کار شود.
➖درج نشدن رده سنی مخاطب کتاب!
➖انتخاب نامناسب داستان اول: پایین ترین میزان کشش را در میان سایر داستان ها داشت و اشتیاق لازم را برای مخاطب عادی برای ادامه مطالعه کتاب ایجاد نمی کند.
➖علی رغم موضوع خوب و انتخاب خوب داستان ها، خصوصا ازنظر قابل تعمیم بودن به شرایط زندگی امروز، پرداخت آن ها چندان قوی نبود؛ مثل خورشتی که جا نیفتاده. ضمن اینکه خوب بود ترتیب زمانی داستان ها هم رعایت شود.
➖انتخاب برش نامناسب و نصفه! برای روی جلد. تعلیق به معنای ناتمام آوردن متن نیست قطعا! دو داستان آخر بخش های جذاب خوبی داشت.

📎پیوست: کتاب را که می خواندم، احساس کردم به طور ویژه مناسب شرایط فعلی جامعه باشد؛ خصوصاً آن عده که در اغتشاشات، خواسته و ناخواسته بازی خوردند و ظلم کردند و الان متنبه شده اند، اما ناامید از بازگشت اند.
⛔️البته انتقادی هم دارم از پیام کلی این کتاب: به شخصه نگاه یک‌جانبه به سیره معصومان را دوست ندارم. روایت ناقص و یک طرفه قطعا گمراه کننده است!
اول اینکه در فرجام هر ظلمی، توبه و بازگشت جایی ندارد، حتی اگر ظالم به پشیمانی و پریشانی و درماندگی برسد! از این قسم داستان ها کم نداریم، حتی در قصه های های قرآنی.
دوم اینکه توبه و بازگشت، علاوه بر رعایت شرایط، پیش زمینه یا درون مایه های شخصیتی هم لازم دارد که به نظرم بیان آن ها به صورت تحلیل شخصیت فرد، ضروری است؛ مثل ادب جناب حر که نجات بخششان می شود.