درخت گلابی و همسایه مهربان

کتاب “گلابی و همسایه مهربان” را مطالعه کردم و نکاتی که به نظرم رسید، در ادامه می آید:

❇️قوت ها:
➕طرح شماره گذاری صفحات، جدید و خیلی بانمک بود.
➕انتخاب موضوع خلاقانه بود و برایم فوق العاده جذابیت داشت. آتشک همان طور که از نامش پیداست، مثل آتش به جان خانواده گلسرخیان می افتد و نابودشان می کند. این خانواده علاوه بر انواع گونه های سیب، شامل به و گلابی هم می شود. وقتی در درس آفات و بیماری ها به این بیماری رسیدیم، غصه ام گرفته بود از صحبت‌های استادمان. می گفتند این حجم آلودگی باغات به این بیماری مشکوک است و شاید سال های آینده حتی دیگر خبری از این میوه های معطر و ایرانی نباشد!
بی نهایت خوشحال شدم وقتی فهمیدم آویشن که از خانواده نعناعیان است و آنتی بیوتیک قوی طبیعی (از شگفتی های آفرینش) برای درمان این بیماری گیاهی هم موثر واقع شده.
🌈 همیشه از مطالعه شگفتی های خلقت در فعل و انفعالات بیوشیمیایی سلول ها که مشابه قصه های رازآلود شاه پریان است در قلعه های پیچ در پیچ و باشکوه، تا شگفتی های آفرینش حشرات از دگردیسی هایی که بشر از درک و توجیه و تحلیل آن ها عاجز مانده و غرایز خارق العاده آن ها، تا هوشمندی گیاهان در تعامل با طبیعت و راز بقایشان، اسرار گفت و گو با یکدیگر و سفرهای عاشقانه دانه های نر و مخاطراتی که متحمل می شود برای رسیدن به ماده مکتوم و محفوظ و پرده نشین و انتخابگر، برایم جذاب بوده و لذت برده ام. کلی ایده دارند برای داستان سرایی.
🟢 شاید جالب باشد بدانید! تا جایی که بررسی کرده ام، دانشمند زیست شناس ملحد نداریم!

✴️ضعف ها:
➖عنوان نه چندان جذاب
➖تصویرسازی غیرجذاب، غمگین و شاید ترسناک!
کاش تصویرسازهای ما کمی روانشناسی مخاطب کودک و نوجوان می خواندند یا دست کم کتاب های مرحوم نادر ابراهیمی دراین باره را تورق می کردند!
باغ گلابی زیباست؛ آن قدر که در طراحی باغ و زیباسازی فضا، با هرس ویژه و هدایت شاخه ها، از جلوه های بهره می برند. هم فصل شکوفه بارانش و هم فصل میوه دهی اش، وقتی گلابی های خوش رنگ و لعاب و لامپی شکل و معطر از درخت آویزان هستند، زیباست! (نمونه ای در ادامه می آید👇 هرچند شنیدن کی بود مانند دیدن)
حالا تصور کنید چقدر چشم نواز می شد اگر از این همه زیبایی طبیعی ایده می گرفتند و تمام صفحه سبز خوشرنگ و براق برگ های گلابی کار می شد و زرد شاد میوه گلابی و بوته زیبای آویشن!
🟡 داخل پرانتز: سبزه میدان زنجان میوه فروشی پروپیمانی داشت و گاهی از آنجا خرید می کردیم. روزهای اول از دیدن اسم یکی از میوه ها خیییلی جا خوردیم؛ ماتیکدار آلما. نمی دانم این نامگذاری سلیقه میوه فروش بود یا نام آن گونۀ سیب به زبان محلی؛ سیب های کوچکی که یکی از لپ هایشان سرخ رنگ بود. رنگ سرخ جذاب؛ به سرخی لپ های صورت کودکان روستایی که از قبراقی و سرحالی و سلامت وجودشان حکایت دارد.
برعکس گلابی های این کتاب که مثل کودکان شهری، صورتی بی رنگ و لعاب و بی روح دارند!
➖ناهماهنگی تصویرسازی با داستان: باغبان این قصه غمگین نیست، اما تصویرش غمگین است! آن هم باغبانی که نقش کلیدی و مهمی دارد! خالق و آفریننده ای غمگین و منفعل! به دلیل انتقال نادرست محتوا به تصویرساز نیست؟
این ناهماهنگی در تصویرسازی روی جلد «پسر چابک سوار» هم دید می شود. تایماز پسری به شدت درون گراست، برعکس تصویر روی جلد که به شدت او را پرانرژی و حتی شرور نشان می دهد!
➖پرداخت داستان قوی نیست و آموزه هایی فوق العاده ارزشمند را به شکل کاااملا مستقیم و نصیحت گونه بیان کرده! گویا کتاب دینی و روایت حدیث است!!