برشی از کتاب چپ دست ها عاشق می شوند:
دوران کودکیام را با لیلا گذراندم. هر روز ماشین خاور پلاستیکیام را دست میگرفتم و به خانهشان میرفتم. از زیر درخت زیتون، آن را پر از خاک و سنگریزه میکردم و پیش بوتۀ گُل یاس خالی میکردم؛ درست درِ کارخانۀ شکلاتسازی لیلا. آن وقت او گرۀ روسری زردِ گل نارنجیاش را سفت میکرد و با ظرافت دخترانهاش یک شکلات به راننده میداد و یکی خودش میخورد. اگر یک شکلات بیشتر نداشت، همان را با هم نصفش میکردیم. اگر هم کلّاً شکلات نداشت، پوستی پیدا میکرد و داخلش سنگی میگذاشت و دستمزدم را میداد. من و او همیشه زود بیدار میشدیم. صدرا دیرتر میآمد. وقتی میآمد اولش با موهای درهم بر هم و چشمهایی پفکرده و خیلی بیحوصله، روی سنگچین دور باغچه مینشست.
فاطمه –
سلام و وقت بخیر
بسیار کتاب جذابی ست. من به تازگی آن را مطالعه کردم. اما گویا داستان ناتمام ماند. آیا جلد دوم آن چاپ میشود؟ با تشکر
سردبیر –
سلام و عرض ادب
باعث خوشحالی هست که کتاب براتون جالب بود.
راجع به سوالتون هم باید بگم که داستان کتاب در انتهای کتاب تمام میشه و جلد دوم نداره
زهرا –
سلام برای من هم داستان نا تمام است. مثل اینکه کتاب ۱۴۰ صفحه داره ولی تا صفحهی ۱۳۶ هست. لطفا به این موارد توجه کنید یه همچین اتفاقی برای ما کتابخونا خیلی دردناکه، چه برسه به افرادی که تازه میخواند شروع کنند اصلا دلزده میشوند.
ممنون
یاس –
سلام
وقت شما بخیر
این کتاب واقعا معرکه اس
ممنون از نویسنده و کتاب جمکران
فقط یک سوال آیا داستان این کتاب واقعیه؟
سردبیر (مالک تایید شده) –
سلام و ادب
ممنون که نظرتون رو با ما به اشتراک گذاشتین
این کتاب داستان زندگی خود نویسنده هست
زهرا –
سلام
من و خواهرم کتاب رو خوندیم و توی یک روز تمومش کردیم، متن کتاب خیلی خیلی برامون جذاب بود، جملات زیبا و رَوان بود و حس رو منتقل میکرد، اما گویا کتاب ناتمام بود… ????
سردبیر (مالک تایید شده) –
سلام و ادب
ممنون که نظرتون رو با ما به اشتراک گذاشتین
داستان تمام شده حالا اگر دقیق بفرمایید که کدوم قسمت کتاب این حس رو منتقل کرده ممنون میشم
فاطمه –
سلام ، فک کنم همه منتظر این قسمت از داستان موندن که آخر طرف با لیلا ازدواج کرده یا نه 🙂 من خیلی وقت بود کتاب نمیخوندم و این کتاب رو که خوندم خیلی حس خوبی گرفتم .
علی آرمین –
با سلام
بنده علی آرمین نویسنده داستان هستم
ممنون از نظرات دوستان و انرژی مثبتی که به بنده دادید
این داستان زندگی واقعی بنده نیست
داستان هم فعلا در نظر ندارم جلد دومی بنویسم ولی شاید در آینده نوشتم