«معبد زیر زمینی» داستان تلاش جوانی برای یافتن شخصیت واقعی خود در دل خاک است. الیاس جوان سرخورده و تنهایی است که تلاش میکند نظر دیگران را نسبت به خود تغییر دهد. او از توسریهای دایی به ستوه آمده و تبدیل به جوانی منزوی و تنها شده. توجه زیاد مادر در مقابل دیگران غرورش را شکسته و حالا به دنبال راهی است تا به همه ثابت کند بچه ننه نیست و جَنَم دارد.
الیاس به دنبال راه میگردد تا اینکه «حاج غلامحسین» مقنی از قم به روستای محل سکونت الیاس میآید و دنیای تازهای را به او نشان میدهد. دنیایی که شجاعت و شهامت لازمهی ورود به آن است. آشنایی با «حاج غلامحسین» اتفاقات تازه و غیرقابل پیشبینی را در زندگی الیاس رقم میزند.
برشی از کتاب معبد زیر زمینی:
رودخانه، باتلاق، میدان مین و دید مستقیم دشمن، راه را برای عملیات بازپسگیری خاک وطن پیچیده کرده بود. اما رزمندگان از هیچ راهی دریغ نمیکردند. اینجا بود که پای مقنیهای یزدی به عملیاتی پیچیده و پرافتخار باز شد تا اینبار نه قنات که معبر و معبدی برای رسیدن باز کنند. هرچند کار امن و سادهای نبود. «معبد زیرزمینی» روایت الیاسِ نوجوان است که هرچه میکوشید، نمیرسید؛ اما حضور در جبهه و همراهیاش با شهید غلامحسین رکنآبادی مسیر دیگری پیش پایش گذاشت.
احسان –
عرض سلام اینکه فیلم مصاحبه با نویسنده را بعلاوه مستند داستان را گذاشتید خیلی کار جالبی بود و بنده مشتاق شدم با سن 43 سالگی این داستان را بخوانم