برشی از کتاب قلبی برایت می تپد:
قلب آدم ها هر کدام به امیدی می تپند. حتمی حبیبی، دلداری داشته اند که گُر گرفتند، و به جنب و جوش افتاده اند. حکایت شهید آقا روح الله مهرابی و قلبش، حکایت خیلی هاست. دنبال حبیب بودن خاصیت آدم بودن است. اما اینکه حبیب هم یک نفر را بپسندد و در دایره محبتش قرار دهد، طرف دیگر ماجراست.
بالا و پایین زیاد دارد، مثل خط های زیگزاگی، که اگر همیشگی باشد، صدای ضربان قلب می گیرد. و گرنه زندگی خطی و یخی شبیه مردن است و نبودن!
آدم ها به عشق زنده اند، اما انتخاب زمینی یا آسمانی بودنش را به خودشان سپرده اند. عاقبت هم شیرینی هر کدامش را یک جورهایی زیر زبانشان حس می کنند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.