خواندن قصههای دو قلوهای شهید مجید و سعید یادگاری قطعاً برای خواننده جالب است همانطور که برای علیرضای داستان ما جالب بوده و بالاخره احمر با معرفی اسدالله یادگاری حصار و علی یادگاری پرونده این کتاب را میبندد.
یادگار کتابی متفاوت با زبانی داستانی لابه لای سطور خود درس زندگی میدهد. روش انقلابی زیستن، سالم زیستن و اتحاد را میگوید. یادگار می خواهد بگوید در این دنیای مدرن که همسایه از همسایه خبر ندارد هنوز یک خاندان است که مثل دوران قدیم به فکر همدیگر هستند و دستگیری فامیل از خویشاوند خود هنوز به افسانه ها سپرده نشده است. یادگار آنقدر نکات تربیتی و اخلاقی دارد که حتماً باید آن راخواند. و با هر نکته آن گره از مشکلات دنیای امروز مدرن را باز کرد.
برشی از کتاب یادگار:
پسرم! خاندان یادگاری مثل خیلی از خاندانها و خانوادههای دیگر در همین کشور و شهر زندگی میکنند؛ ولی یک رازی در زندگی و منش خود دارند، آنهم زندگی دینی است که انتخاب کردهاند. پسرم! لقمۀ حلال خیلی در نحوۀ زندگی تأثیر دارد. وقتی حضرت علیاکبر ۷ از پدرش پرسید: «پدرجان! چرا اینها جلوی شما شمشیر کشیدهاند و حرف حق را نمیفهمند؟ » حضرت فرمود: «شکمهای اینها با لقمۀ حرام پر شده. » یعنی اثر لقمۀ حرام به آنجا میکشد که شخص حرف حق را نمیشنود و جلوی امام زمانش میایستد. پس عزیزم! وقتی وقف در این خاندان رواج دارد و بهراحتی اموال خود را در راه رضای خدا وقف میکنند، طبیعی است که فرزندان و نوادگانشان، افرادی مؤمن و معتقد و انقلابی باشند و اهل جبهه و جنگ شوند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.