شب چادر سیاه و مرطوبش را بر سر شهر کشیده بود. آسمان تجریش مخملی سیاه بود و ستاره های ریز و درشت، مثل مشتی پولک درخشان، گرداگرد قرص کامل ماه می درخشیدند. هوا پر بود از بوی شمعدانی و عطر سبک و دل انگیز یاس. نسیم ملایم و خنک بهاری که از سمت کوه های شمال شهر می وزید، شاخه های ترد و نازک درختان باغچه را به بازی گرفته بود.


خواب باران
200,000 تومان قیمت اصلی: 200,000 تومان بود.180,000 تومانقیمت فعلی: 180,000 تومان.
«خواب باران» داستان عشق، ناامیدی و تقدیر است و سرنوشت دختری را درخود رقم می زند که اوضاع نابسامان و انحرافی پدر، تمام زندگی او را دچار اختلال کرده و «هما» را پس از یک بریدگی عاطفی تا اعتیاد و مرز خودکشی پیش می برد.
« وجیهه سامانی» نویسندۀ کتاب، عوامل مختلف فرهنگی، مذهبی، ناآگاهی و … را در زندگی «هما» مایۀ شکست و مشکلات می داند. اما در کنار همۀ این عناصر منفی حیات، همیشه ردپای فرشته های زندگی نیز دیده می شود. «حسام» نابینایی ست که قرار است «هما»ی شکست خورده و به مرگ رسیده را کشف کند و در نهایت منجی او شود.
آیا برای دختری که افسردگی و فشارهای عصبی او را به مرز نیستی کشانده است راه نجاتی پیدا می شود؟
«عزیز خانم» سنگ صبور همۀ آدم های درد کشیده، در این داستان ردپای روشنی دارد. او پناه دختری میشود که بی حال پشت در خانه اش افتاده است و از دستش خون جاریست. از حالا تا آخر داستان باید بشنود، غصه بخورد و دعا کند. عزیز خانم به رنج عادت دارد، از همان زمانی که «حامد» را از دست داد و غم «حسام» نابینا را در سینه نگه داشت.
در این کتاب به خوبی درک میکنیم که همۀ اتفاقات زندگی در سیطرۀ حکمت خداست و اگر جانی هم گرفته می شود می تواند آغاز نجات جان دیگران باشد. به تسلسل تقدیر وقتی پی میبریم که اگر اتفاقات تلخ زندگی «هما» نبود شاید هیچ وقت نقش خطرناک و منفی پدرش را هیچ کارآگاهی کشف نمی کرد.
«… سروان از صندلی گردانش بلند شد. قد بلند و چهارشانه بود و صدای قدم هایش، محکم و شمرده در اتاق طنین انداخت. میزش را دور زد و با چند گام بلند خود را پشت سر حسام رساند.
دستهایش را روی شانه های حسام گذاشت و به نرمی فشرد: “واقعاً متأسفم که این مدت هم براتون دردسر شد ولی اصرار خودتون بود. حالا هم دیر نشده… به نظرم بهتره زودتر تحویلش بدین. البته از نظر قانونی مرتکب جرمی نشده. اعتیادشم که فعلاً ترک کرده.
میفرستیمش یه مدت تو یکی از این خونه های سلامت زیر نظر بهزیستی. برای تکمیل پرونده قتل مادرش و پدرش که تحت تعقیبه، باید احضار بشه دادسرا…” حسام عقب برگشت و صورتش را به طرف سروان بالا گرفت…»
موجود در انبار
somdn_product_pageوزن | 200 گرم |
---|---|
نویسنده | |
رده سنی |
بزرگسال |
ناشر | |
نوع جلد |
شومیز |
شابک |
9786008460206 |
تعداد صفحه |
200 |
نوبت چاپ |
سوم |
سال انتشار |
1396 |
قطع کتاب |
رقعی |
برای ثبت نقد و بررسی وارد حساب کاربری خود شوید.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.