
پسر آسید مصطفی
۴۵,۰۰۰ تومان10٪ تخفیف۴۰,۵۰۰ تومان

خانه امن: خاطرات بهرام نوروزی
۶۰,۰۰۰ تومان10٪ تخفیف۵۴,۰۰۰ تومان
پیچ مایلر: خاطرات آزاده حجت الاسلام غلام حیدر حیدری
۳۷,۰۰۰ تومان10٪ تخفیف۳۳,۳۰۰ تومان
موجود
somdn_product_page
شناسه محصول:
9786000349585
Categories: ادبیات پایداری, دفاع مقدس, رمان و داستان, کتاب
Tags: خاطرات دفاع مقدس, خاطرات رزمندگان
توضیحات
محمد لحظه ای چشمانش را بست. به یکی از بچه ها گفتم شست پاهایش را جفت کند. محمد چشمانش را باز کرد و نگاهی محزون به من انداخت. از زنده بودنش خوشحال شدم. دیدم دستش را به آرامی روی زمین می کشد. اول فکر کردم دارد جان می دهد. بعد دیدم نه، دستش را منظم می برد و می آورد. کمی که دقیق شدم، دیدم دارد می نویسد: امام… امام… دلم را بدجوری سوزاند. افسر عراقی هم همان نزدیکی بود. وقتی فهمید قضیه از چه قرار است، گفت:« این خمینی با شما چی کار کرده؟ داره می میره می گه خمینی» بعد شروع کرد به کتک زدن ما.
توضیحات تکمیلی
وزن | 200 گرم |
---|---|
نوع جلد |
شومیز |
شابک |
9786000349585 |
تعداد صفحه |
176 |
ناشر | |
نوبت چاپ |
سوم |
سال انتشار |
1400 |
قطع کتاب |
رقعی |
رده سنی |
بزرگسال |
نویسنده |
محصولات مرتبط
فواره گنجشک ها: زندگی داستانی امام جعفر صادق (علیه السلام)
۶۰,۰۰۰ تومان10٪ تخفیف۵۴,۰۰۰ تومان
اکبر کاراته و چشم آبی
۷۰,۰۰۰ تومان10٪ تخفیف۶۳,۰۰۰ تومان
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.